حاکمیت افکار عمومی بر تصمیمات رهبران کشورهای غربی

مردم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا رای دادند و تصمیم به جداکردن سرونوشت خود از دیگر اروپاییان گرفتند و دیوید کمرون نخست وزیر و سکاندار این کشور که مخالف رای ملت خود فکر می کند نیز گفت که بعد از سه ماه استعفا خواهد داد زیرا انگلستان در شرایط جدید به رهبر جدیدی نیاز دارد، بدین ترتیب روند بسیار جالبی از حاکمیت دمکراسی در این کشور پادشاهی به نمایش گذاشته شد و بلوغ مردم و حاکمیت انگلیس را در چشم جهانیان نمایان کرد، گذشته از این که مردم بریتانیا تصمیم مناسبی گرفته اند و یا خیر برگزاری یک رفراندوم مهم و گرفتن یک تصمیم اساسی توسط مردم یک کشور و گردن نهادن حاکمیت آن به خواست مردمش و... چیزی نیست که نمره بیست را به آنان ندهیم.

امروز در حالی که مردم کشورهای شرقی منجمله کشورهای خاورمیانه ایی در تحمیل خواست خود به حکام شان ناتوانند و منفورترین حکام در بالاترین کرسی ها تکیه زده اند و عملا مردم این منطقه در بن بست قرار دارند و حتی کودتا و دخالت نظامی و دخالت خارجی باعث می شود که یا روسای جمهور این کشورها دو دوزه تحرکات نظامیان حاکم باشند و یا مثل رییس جمهور مرسی (منتخب مردم مصر) در زندان حکم ابد بگیرد، در آنسوی مدیترانه سیستم های کارآمدی از حاکمیت مردم جریان دارد که اولا امور مهم خود را از مردمشان سوال می کنند و ثانیا رهبران مادی؟! آنان وقتی با خواست متفاوت مردم خود مواجهه می شوند، این آنان هستند که خود را لایق ترک صحنه می بینند.    

اینجاست که به چرایی یکی از سوالات مهم مردم کشورهای عقب نگهداشته شده پاسخ داده می شود که از دلایل عقب ماندگی خود می پرسند، و آن حاکمیت افکار عمومی بر تصمیمات رهبران کشورهای غربی است.