ما و آسمان و حکایت این راه و رهزنان آن

از هر دین و مسلکی که باشی، لاجرم باید رابطه خود را با آسمان و آسمانیان حل کنی، زیرا که نیازمند آسمان و آسمانیانی، از آن جهت که قسمت مهمی از وجودت از آسمان است و دایم تو را متوجه آنجا می کند و همچون کودکی از مادر جدا افتاده دایم بهانه مادر می گیرد، و چاره ایی جز پاسخ به ندای درونی ات که تو را به سوی عالم بالا می خواند، نداری.

 اینجاست که نحوه ارتباط و سلوک با آسمان پیش می آید، و چون ما زمینییم و آسمانیان از تیره و تباری متفاوت، راز و رمزها، سایه روشن ها، سوال ها و... در پرتو این تفاوت است که پیش می آید، و خلا دانش و احاطه به راه های آسمان و نحوه سلوک با آسمانیان انسان را به ادیان و اهل آن مبتلا می کند (چه وجه خیر و چه شرش)، و جماعتی از اهل زمین که خود را رابط و راهدار بین آسمان و زمین معرفی می کنند، بوجود می آیند، تا در وجه مثبت آن هدایتگر قافله انسان های متوجه این راه شوند و یا در وجه منفی آن، غارتگر و رهزن قافله های انسانی بی اطلاع و مشکوک به این مسیر، که به آنان مراجعه کرده اند، و سو استفاده از عواطف و نیاز بشری در این راه، از این نقطه آغاز می شود. درجه اهمیت این سفر روحانی و لذت آن از یک سو، نیاز مبرم بشر به آن و... باعث می شود که مغازه های فروش روحانیت و معنویت نیز باز شوند و کاسبی راهداری و ارتباط گیری با آسمان هم رونق گیرد و...

انسانِ متوجه آسمان در حالی که سر به سوی آنجا دارد، به دنبال مکانی در روی زمین است، که نزدیکترین و بهترین نقطه برای پرواز به سوی آسمان باشد، و بدین ترتیب عبادتگاه های فردی و اجتماعی شکل می گیرند و عده ایی می شوند خادمان و عده ایی راهبران جریان صعود آسمانی، انسانی که پای در این مکان ها (مسجد، کلیسا، معبد و...) می گذارد، لذتی روحانی را حس می کنند که جذب کننده است و تو را معتاد حضور در آن می کند، اما همانقدر که این راه سخت و صعب العبور است انسان های راه بلد و راهدار واقعی نیز کم اند و باید بسیار جست و چشم و گوش باز کرد تا نمونه های واقعی اش را بیابی.

 کثرت انسان های متوجه به این امر، مغازه ها و مغازه دارانی را ایجاد می کند که بزرگترین ضربه را به این راه و راهداری و راهدارانِ آن می زنند، و تو را به سمتی می برند که تنها منافع آنان را تامین کنی، و آنان دست در جیب انسان های متوجه به آسمان، به فربه سازی خود و تشکیلات شان مشغول می شوند. انسان نیازمند هم تا مدتی مقهور سحر این گرگان در لباس میش می شود و وقتی متوجه این روند می شوند، فرو می ریزد و شاید از آسمان نیز می ماند و این راه را چنان خطرناک می بیند که دیگر از رجوع به آن پا پس می کشد و به زمره بی نیازان بدین راه در می آیند. اما از این نیاز نمی توان گذشت این طفل همواره بهانه مادر خواهد گرفت.

انسان رهجو غافل از آن است که راه آسمان لزوما نیاز به مکان و زمان خاص ندارد، و این رابطه ایی است قلبی، که درخواست رابطه بهتر است، جمعی باشد، اما انفرادی اش هم لذت خود را دارد و نیازی هم به مکان و راهبر ندارد، که نور را می توان دید و متوجه آن شد و این تنها به پاکی قرنیه چشم تو نیاز دارد که آن را پاک کرده و خود آن نور یار را در آسمان دید و ارتباط برقرار شود؛ و به دور از معرکه ی رهزنان راه آسمان، در خلوتی می توان راه آسمان را یافت و صعودی به تنهایی داشت. پس رهزنان راه نباید انسان را از رفتن باز دارند که راه رفتنی را اگر نروی باقی خواهی ماند و سقوط و اضمحلال در انتظارت خواهد بود. 

 

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۵ ساعت 7:39 شماره پست: 939 توسط سید مصطفی مصطفوی  | 

نظرات (1)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

آقای صدیقی هزینه ساخت حوزه مجلل و مجهز شما از کجا تامین شده است؟
Posted: 22 Nov 2020 06:55 AM PST
اکبر اعلمی
شیخ کاظم صدیقی مشاورعالی رئیس قوه قضاییه و امام جمعه موقت تهران:
«اینجا برای رفاه ساخته نشده، اینجا جای عشرت‌کده نیست، اینجا تنبل‌خانه نیست. اینجا برای تن آسایی نیست. اینجا محل رنج است؛ گنج بهشت را با رنج دنیا به دست می‌آوریم.»
از آنجا که این نوع نگاه، عملا به نقشه راه و پدیدآمدن شرایط حاکم و وضع موجود منجر شده است، از جناب شیخ صدیقی و همفکران ایشان انتظار می‌رود به پرسشهای زیر پاسخ دهند:
۱. خداوند در آیات ۱۸ سوره‌ى نحل و ۳۴ سوره ابراهیم می‌فرماید؛ «اگر بخواهید نعمت‌هاى بی‌انتهای خدا را بشمارید، هرگز نمى‌توانید». آنگاه فقط در سوره نحل به ۵۰ مورد از این نعمت‌ها اشاره کرده است‌.
حال اگر قرار است که در اثر این قبیل افکار پوسیده و سیاست‌های ناکارآمد، مردم ایران فقط رنج بکشند، نعمت‌ها و موهبت‌های بی‌حد و حصری را که خداوند در این دنیا و بویژه در ایران غنی و سرشار از ثروت، برای بشر خلق کرده، قرار است نصیب چه کسانی شود!؟
۲. در اثبات مُهمل بودن این نوع اظهارات که مصداق صدر آیه ۳۳ سوره اعراف است به ذکر سه آیه شریفه زیر اکتفا می‌شود:
آیه ۳۳ سوره اعراف؛ «چه کسی زینت‌های خدا را که برای بندگان خود آفریده حرام کرده و از صرف رزق حلال و پاکیزه منع کرده؟ بگو: این نعمتها در دنیا برای اهل ایمان است».
آیه ۱۷۲ سوره بقره؛ «ای اهل ایمان، روزی حلال و پاکیزه‌ای که ما نصیب شما کرده‌ایم بخورید و شکر خدا به جای آرید اگر شما خالص خدا را می‌پرستید».
دعای حضرت ابراهیم در آیه ۳۷ سوره ابراهیم؛ «و به انواع نعمت‌ها و ثمرات آنها را روزی ده، باشد که شکر تو به جای آرند».
۳. با این رویکرد امام جمعه تهران، اگر مردم ایران بگویند که گنج بهشت ارزانی شما باد، نقدا ما خواهان ایران و ایرانی مرفّه هستیم و می‌خواهیم به رنج‌های ناموجه ملت پایان داده شود، که را باید ببینند و چه باید بکنند؟
۴. در پایان سخن برای اینکه مردم از رنجی که امثال شما برای رفتن به بهشت در این دنیا متحمل شده و می‌شوید آگاه شوند، لطفا کل دریافتی خود را اعلام و آخرین فیش حقوقی‌تان را نیز منتشر و ضمنا توضیح دهید که چرا شما نیز مانند بقیه، حوزه علمیه ۴طبقه ۳۲واحدی مجلّل و مجهز خود(امام خمینی) را بجای جنوبی‌ترین نقطه تهران، در اُزگل لویزان، یکی از محله‌های مرفه نشین شمال شرقی تهران بنا کرده‌اید؟ هزینه‌های ساخت این مدرسه و مدارس مشابه که مروّج افکاری از این دست می‌باشد، از کجا تامین می‌شود؟

مصطفوی
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
سنگ بسته و سگ رها کردند اینکه حرام و حلال شرع کدام است و به فرمایش مقام معظم رهبری چه نسبتی با حرام...
- یک نظز اضافه کرد در زندگان مرده، قورباغه پز شدن، و...
در کشوری که فسادبزرگ چای دبش را "فسادنمایی" می نامید، می‌شود دم از عدالت زد؟ روزنامه جمهوری اسلامی...