خواست اصولگرایان همان خواست مردم، انقلاب و کشور تلقی می شود
اکنون بیش از یک دهه است که علنا انقلابی بودن مساوی اصولگرا بودن شده است، یعنی به جای حاکمیت روح قانون اساسی، آرمان های انقلاب، اصول فکری بنیانگذار این انقلاب و...، منش فکری و سیاسی همین جناح سیاسی مبنای تمیز حق و باطل و تعیین کننده بسیاری از معیارها از جمله معیار تعیین صلاحیت افراد، تعیین خودی و غیر خودی، انقلابی و غیرانقلابی بودن و... تبدیل شده است و با این وضع کم کم به سمتی می رویم که حتی تعیین شیعه واقعی را بر مبنای میزان اعتقاد به روش و منش فکری همین اصولگرایان تبدیل گردد.
حال آنکه اصولگرایان (و یا همان جناح راست سابق) تنها یک جناح سیاسی بیش نبودند که از قضا از لحاظ درجه اهمیت، نقش درجه اولی هم در جریانات موجود در زمان بنیانگذار ج.ا.ایران (ره) نداشتند و در زمان بنیانگذاری ج.ا.ایران عمده کار انقلاب و اداره کشور در دست جناح مقابل این جریان که به جریان خط امام (ره) و یا همان جناح چپ و یا همان اصلاح طلبان فعلی بود، قرار داشت.
با رحلت بنیانگذار ج.ا.ایران (ره) جریان اصولگرای فعلی با فتح سنگر به سنگر مسوولیت ها انتصابی و انتخابی در این کشور کار را در دهه گذشته به جایی رساندند که تمام مصادر انتخابی و انتصابی را از آن خود کردند و در روند کار یکدست سازی مصادر اداره کشور در دست عناصر وابسته به جریان اصولگرایی گرفت، و بدون توجه به وصیت نامه الهی - سیاسی بنیانگذار ج.ا.ایران مبنی بر دوری نظامیان از سیاست، حتی نظامیان را به جرگه سیاسیون کشیده و درست عکس وصیت امام فقید، آنان را به کارهای سیاسی آلوده کرده و فرماندهان نهادهای نظامی را در راستای جناح اصولگرایی وارد و مورد استفاده علنی قرار دادند.
با مصادره انقلاب، جنگ، شهدا، بسیج و... توسط جریان اصولگرایی، کشور به مِلکِ ششدانگ این جریان تبدیل و در راستای حذف نیروهای رقیب جریان اصولگرایی از صحنه کشور، به عنوان مثال در انتخابات هفت اسفند شورای نگهبان قانون اساسی (که کاملا در اختیار اصولگرایان است) به خود اجازه می دهد که کمر به حذف کامل جناح مقابل جریان اصولگرایی بسته و نتیجیتا آمارها از حذف و رد صلاحیت 99% اصلاح طلب ها حکایت داشت (1).
منابر و تریبون هایی که تا قبل از این در اختیار یاران و بیت امام (ره) بود، از آنان ستانده شده و بعضا در اختیار کسانی قرار داده شد که حضور موثری در انقلاب و جنگ نداشتند و همین ها آتش سخنان شان را متوجه کسانی کردند که محبوب بنیانگذار انقلاب اسلامی بودند و با فشار سیاسی سعی در به انزوا کشاندن آنان دارند که نمونه بارز آن سید محمد خاتمی (که ممنوع الهمه چیز شده است)، آقای علی اکبر هاشمی رفسنجانی (دایم زیر حمله است) و... می باشند.
صحنه ایی آراسته، آماده و تدارک دیده اند و چنان تغییری در شرایط دادند که حزب الله که روزی شامل یاران بنیانگذار انقلاب بودند، امروز به کسانی گفته می شود که علیه یاران نزدیک امام (ره) و السابقون این انقلاب موضع دارند و همین ها به بیت امام (ره) هم بعضا حمله کرده و آنان را اصحاب فتنه می خوانند و وارث قانونی و جانشین ایشان در بیت شریفش، یعنی سید حسن خمینی را در مرقد او و در جمع میهمانان رحلتش، اجازه سخنرانی نمی دهند و دست اندرکاران رسمی همین جریان در شورای نگهبان هم نماینده بیت امام را برای ورود به انتخابات رد صلاحیت می کنند، تا از خاندان امام نماینده ایی در هیچ بخش از مراکز تصمیم سازی کشور حضور نداشته باشند و کلا این خانواده در کشوری که بنیاگذار انقلابش پدرشان بود، هیچکاره و مورد غضب رسانه ی ملی، به دور از تریبون های کشور و... باشند و در همین حال سیلی خوردگان از امام (ره) میدان دار هم شده اند.
انقلابی بودن مفهمومش عوض شده و اگر زمانی انقلابی بودن در حمایت از مردم و آرمان مستضعفین خلاصه می شد، امروز انقلابی بودن به دفاع از جریان اصولگرایی و اصولگرایان تغییر معنی یافته و هرگونه سخن از انحراف و عدم تمجید و اطاعت از اصولگرایان و جریان فکری اشان، ضد انقلابی گری تلقی می شود و خواست اصولگریان، خواست مردم، انقلاب، اسلام و آرمان انقلاب و مردم معرفی می شود و هرگونه تضعیف جریان اصولگرایی، به معنی تضعیف انقلاب، کشور و اسلام معنی می شود.
1- http://kayhan.ir/fa/news/66762
+ نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۵ ساعت 23:31 شماره پست: 933 توسط سید مصطفی مصطفوی
- توضیحات
- زیر مجموعه: مطالب نویسنده
- دسته: دل نوشت ها و نظرداشت ها
- تاریخ ایجاد در 23 خرداد 1395
- بازدید: 8483