گاه در نعمتی غرقیم و حتی از دیدنش هم عاجزیم

انسان ها موجودات عجیبی اند و انگار چنان حریمی با دیوارهای بلند دارند که دیگران را بدان راهی نیست و تنها در چهار دیواری حریم خود زندگی می کنند و گاه خود نیز در این چاردیواری گرفتار آمده و قادر به دیدن بیرون و بیرونی ها نیستند و لذاست که در حالی که غرق در بین هزاران همنوع خودند، اما احساس تنهایی می کند و لشکری از آدم ها را در کنار خود نه می بینند و نه حس می کنند، البته خداوند هم ظاهرا همینطور است و در بین این همه مخلوق تنهاست و در تنهایی خود غرق است.

او نیز چون انسان در تنهایی خود با خود سخن می گوید به عنوان مثال آنگاه که از خلق بشر فارغ گردید به خود فتبارک الله (1) گفت، گذشته از این که چنین موجودی لایق تبریک بود یا نبود، باید اذعان داشت که این تبریکی است که خداوند به خود می گوید، وگرنه خالق را در مقابل مخلوق چه جای اِفِه (2) آمدن است، آن هم برای کسانی که ضعیف و بی مقدارند. قاعدتا خداوند نیازی به اِفِه آمدن برای خلق ندارد و این تبارک را به خود گفته است.

لذا گاه در میان آدم ها غرقی و احساس تنهایی می کنی، این هم شاید از رگه هایی باشد که ما از خالق خود به هنگام دمیدن روح خدایی در کالبد جسمانی خود به ارث برده ایم، گاه انسان غرق نعمت است و احساس خال بودن می کند، گاه انسان غرق ثروت است و احساس فقیری می کند و... این ها از شگفتی های انسان است.

1-  (مومنون/14) ثم خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقا آخر فتبارک الله احسن الخالقين (ترجمه) سپس آن نطفه را لخته خونى ساختيم، آن گاه آن لخته خون را به صورت پاره گوشتى (که گويى) جويده شده درآورديم;  پس آن قطعه گوشت را استخوان هايى چند ساختيم، آن گاه استخوان ها را با گوشت پوشانديم، سپس آن را آفريده اى ديگر ساختيم ( به او حقيقت انسانى بخشيديم ). پس خداوند که بهترين آفرينندگان است پرخير و برکت است.

2- اِفِه اظهار فضل کردن، غرور و قدرت خود را به رخ کشیدن و... است؛ معمولا انسان های ضعیف النفس که کمبود شخصیت دارند برای جبران کمبودهای خود، داشته ها و نداشته های خود را به رخ دیگران می کشند و خداوند قطعا بری از چنین صفت زشتی است. 

 

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۹۴ ساعت 9:51 شماره پست: 906 توسط سید مصطفی مصطفوی  |