ائمه ی هدی، هادیند و در این ره بسیار فعال
شنیدم که بر منبری گفته می شد "هر چه می خواهی، از این خاندان (اهل بیت نبی مکرم اسلام) بخواه و..." در حالی که آنان خود تا این حد برای خود قایل نبودند و برای حل مشکلات خود به اهلش در دنیا مراجعه می کردند. وصفی که از ائمه اطهار (ع) در بعضی از منابر محرم و... می شود، سوال های بسیاری در خصوص نقش آنان در زندگی بشر، در ذهن سوال گر انسان ایجاد می کند، گاهی در خصوص نقش آنان در مدار این دنیا چنان تصویری ترسیم می شود که انگار آنان را خدا اعزام کرده است تا حَلُ المسایل همه ی مشکلاتِ دنیاییِ فردی و جمعی ما شوند و تمام مشکلات خود را از طریق آنان حل کنیم. انگار خداوندی که خود را از رگ گردن به بندگانش نزدیک تر اعلام می کند، واسطه یی بین خود و بندگانش خلق کرد تا از طریق آنان انسان ها به او نزدیک شوند و آنان (ع) پلی باشند بین او و انسان ها. از آنجا که آنان جانشین و ادامه راه آخرین پیامبر خدا (ص) هستند به نظر می رسد بیشتر از این که به پل و یا واسطه شبیه باشند، به راهنمایانی شبیه اند که ما را به، و یا در جاده یی که به خداوند ختم می شود، راهنمایند. به نظر می رسد، آنان همچون علایم راهند که در رنگ و چهره های مختلف مطابق با پیامی که در هر نقطه از این راه سعادت نیاز است، در قامت میدان دار راهنمایی ظاهر می شوند تا ما را به جهتی هادی باشند که راهیست اصیل و در بین راه های دیگرِ موجود، سهل الوصول تر به خداست. لذا به نظر نمی رسد که باید در حل مسایل خود تا این حد در آنان متوقف شد و گرچه آنان رهنمایانی بسیار خوب، آگاه و امینند و در صورت درک حضوری آنان می توان خود را دربست در این مسیر به آنان سپرد تا به مقصد مان رهنمون باشند، لیکن خداوند به غیر از آنان، قرآن و عقل را هم به ما داده است تا با مدد گرفتن از عقل، قوانین طبیعت را کشف کرده و مشکلات دنیایی خود را حل کنیم. لذا از قرآن ناطق و قرآن مکتوب انتظار بی موردِ دیگری جز هدایت نباید داشت. آنان شفایِ درد بی معرفتی و درد قلب های زنگار گرفته از جهل ما خواهند بود، ولی برای درمان ریتم نامناسب قلبِ مریضِ ماهیچه ایی خود باید به پزشکانی مراجعه کرد که (فارغ از اعتقادات شان) قوانین طبیعیِ حاکم بر بدن و بر این عضوِ حیرت انگیز را خوب فهمیده اند و مدار مرگ، زندگی و کارکرد آن را خوب می دانند. ائمه (ع) ما هم چون انسان هایی مثل ما (الا یوحی) بودند، به هنگام دردِ تن، خود به طبیب متوسل می شدند. در خانه علی (ع) آنگاه که دردی جسمی ظاهر می شد در حالی که از پنج تن آل عبا، چهار تن حضور داشتند باز این طبیبِ تن بود که حکم به درمان می داد و دارو و درمان تجویز می کرد. برای درمان دیگر درد های دنیایی خود نیز به همین صورت باید به اهلش مراجعه و از آنان کمک خواست و یا خود با کمک از علم و تدبیر بشری به حل آن پرداخت. برای حل دردها و مشکلات جسمی و دنیایی، باید قوانین حاکم خداوندی بر طبیعتِ این دنیا را شناخت و از این راه به حل آن اقدام کرد، انتظار از کسانی که برای این منظور از جانب خداوند اعزام نشده اند، بی مورد است که ائمه طاهرین (ع) خود نیز همچون ما وقتی به این مشکلات مبتلا می شدند به اهلش مراجعه می کردند؛ در امر جنگ و جهاد به فرشتگان متوسل نمی شدند (گرچه خداوند ممکن بود خود به کمک شان اعزام دارد)، بلکه به بازوی دلاوران و مشاورتِ فرماندهان کار آزموده متوسل می شدند؛ در جنگ احزاب رسول خدا (ص) طرح و نقشه یی آسمانی برای مقابله با دشمن نداشت، که این زمینیانی در اطرافش، همچون سلمان فارسی بودند که طرح کندن خندق به دور مدینه را دادند و... و مشکل رسول خدا (ص) و اهل دینش را حل کردند. و لذا ما هم باید برای رهایی از مشکلات دنیایی خود، با تدبیر دنیایی به حل آن اقدام کنیم. که خداوند می فرماید از تو حرکت و از ما برکت؛ ما باید حرکت حساب شده خود را کرده و خداوند نیز اگر خواست در این راه عنایت خود را شامل ما خواهد کرد. لذا اگر تمام تدبیر لازم را اندیشیدیم و عمل کردیم آنگاه قدرت های ماورایی می توانند به اذن خداوند کمکی برسانند. ائمه (ع) هادی اند و انتخاب و رفتن راه با ماست. و برکت و عنایت هم تنها از جانب خداست که اگر بخواهد شامل می کند و تنها در حل مسایل خود باید به عقل و تدبیر خود تکیه کرد و نیم نگاهی هم به آسمان داشت، که اگر خالق، حرکت و سعی ما را ببیند، آنگاه ممکن است مددی برساند در حالی که مجبور به این امر نیست، بلکه به انجام و یا عدم آن نیز مختار است.
+ نوشته شده در سه شنبه بیستم آبان 1393ساعت 9:31 AM توسط سید مصطفی مصطفوی
- توضیحات
- زیر مجموعه: مطالب نویسنده
- دسته: دل نوشت ها و نظرداشت ها
- تاریخ ایجاد در 22 خرداد 1395
- بازدید: 2061