صهیونیسم سخت ظالمی، در لباس مظلوم

اکنون بیش از هفت دهه است که صهیونیسم جهانی ظلم خود را برای تصاحب سرزمین های مقدس منطقه فلسطین که برای سه دین عمده جهانی و توحیدی (اسلام، مسیحیت و یهود) مرکزیت و حساسیت دارد، را آغاز کرده اند. آنان که از همان آغاز مورد حمایت سرمایه داری جهانی، ابتدا از ناحیه بریتانیا و اکنون اروپا و امریکا بوده و می باشند کار حمایت تمام قد غرب از آنان به جایی رسیده که حتی رییس جمهور سیاهپوست امریکا که خود نیز از قشر ظلم کشیده از ناحیه سرمایه داری است و بازمانده نظام برده داری آن دوره است، در اوج وحشی گری های نتانیاهو از "حق دفاع" صهیونیست ها سخن می گوید، انگار هیچ کس دیگری در این جنگ حق دفاع در مقابل وحشی های مدرن قرن بیست و یکمی صهیونیست ها را ندارد.

انگار جامعه ی جهانی برای مردم فلسطین که در حال نابودیند هیچ گاه حق دفاع و سرزمینی قایل نیستند. این ظلم اشکار که صهیونیسم جهانی در لباس مظلوم، ظالمانه ترین حملات را در حق مظلوم ترین ملت جهان به انجام می رساند و نه سازمان مللی هست، نه سازمان کنفرانس اسلامی، نه اتحادیه عرب و... و همه چشم ها به نظاره ظلمی نشسته اند که به ریشه کنی یک ملت تاریخی ختم خواهد شد تا کشور فلسطین تبدیل به اسراییل گردد.
این قوم که معمای تاریخ آفرینش و ارسال انبیا (ع) هستند، انگار چون نقطه چرکینی در تاریخ بشر مانده اند تا هم خدا و خلق خدا را همچنان آزار دهند. تعدد انبیای (ع) بنی اسراییل نشان می دهد که با همه ارسال این همه رسولان (ع) برای رهایی و یا هدایت آنان، آخر هم موثر نیفتاده و همچنان فرزندان حضرت یعقوب (ع) یا همان قوم بنی اسراییل به سلسله ی ظلمی که با سر به نیست کردن برادرشان حضرت یوسف (ع) آغاز کرده اند، ادامه می دهند و قصد پایانی بر آن هم ندارند و این سلسله ی ظلم همچنان ادامه دارد و در هر دوره از گوشه یی این دمل چرکین باز می شود و به لجن زار کردن اطرافش مشغول است.
امروز نواده های حضرت یعقوب (ع) بی رحمانه به جان صاحب خانه های خود در فلسطین افتاده و از آنان کشتار می کنند و به لذت این ظلم مشغولند. آنان انگار از تعالیم آن همه انبیا (ع) که در هر گوشه و کنار خاور میانه و از جمله در ایران خود ما در خاک خفته اند و نشان از سعی خداوند برای هدایت آنان دارد، هیچ بویی نبرده و حتی انسانیت خود را هم فراموش کرده اند به طوری که امروز مردم غزه را در محاصره کامل قرار داده و طی تنها دو هفته نزدیک به پنج هزار نفر از آنان را با بمب های جور واجور سلاخی کرده و می کنند. این همه ظلم انگار در ژن این قوم جای گرفته که این همه ظالمند و بر ظلم اصرار دارند.
البته
 انتظار ترحم به دیگران از قومی که به برادر خود یوسف (ع) که مقرب پدرشان بود هم رحم نکردند، انتظاری زیادی است و نباید انتظار داشت که آنان به اعراب رحم کنند که نه از نژاد آنانند و نه از خون یهود؟!! فرعون و یا بخت النصر (حاکم بابل) این قوم را تحت بردگی کنترل کردند و هرگاه از بردگی و بندگی دیگران نجات یافتند به ظلمی جدید به دیگران مشغول شدند. آن همه پیامبری (ع) که برای هدایت این قوم فرستاده شدند و از جمله موسی (ع) و نهضت آزادی بخش او برای این قوم، هیچ کدام اثر بخش نبوده و از این دمل چرکین همچنان چرک و نفرت می تراود.

 

+   نوشته شده توسط سید مصطفی مصطفوی در 10:13 PM | سه شنبه سی و یکم تیر 1393