آقای علم الهدی! نه خواهان بهشت توایم و نه خود را لایق شلاق می دانیم

در آستانه ایام سرور و شادی حلول ماه محمدی (ص)، شعبان بزرگ و پر برکت و در پیشواز از تولد پیام آوران آزادی انسان از بند ستم، ستمکاران و انحراف در دین احمدی (ص) یعنی حضرت امام حسین (ع)، حضرت امام سجاد (ع) و عموی گرامیش عباس (ع)، آقای علم الهدی (امام جمعه محترم مشهد رضوی) باز بیرق مبارزه با رییس جمهور منتخب مردم و دولت خدمت گذار را بر افراشت و از شلاق، زور، بهشت و ... سخن به میان آوردند، حال چی شده؟ نماینده مردم و ریاست جمهور مردم ایران آن طوری که حضرتش فکر می کند، فکر نمی کند و آنطور که امثالهم دوست دارند، سخن و عمل نمی کند. ولی ؟!! 

جناب آقای علم الهدی! ای که پیشوایی مطلق مردم را در عصر غیبت ولی عصر (عج) تنها برای خود و دوستان هم فکرتان قایل و تضمین نموده اید؟! کی به شما این مسولیت و این ماموریت را داده که مردم را به زور به بهشت ببرید؟! چرا و چگونه و از کجا برای خود این قدر قایلید؟! این همه اعتماد به خود، حق بودن خود و قرائت خود از دین را از کجا آورده اید؟! چگونه و به چه معیار و چه میزانی خود، سخن و گروه خود را سنجیده اید که به این نتیجه رسیدید که باید تنها محور، مدعی و سردمدار راهبری مردم به سوی بهشت باشید؟! از کجا می دانید که درست فکر می کنید و در جهت درست می روید و این ره که می روید به بهشت ختم می شود؟! کی به غیر از خودتان، شما را محور و معیار درستی قرار داده که دیگران باید خود را با شما و افکار و خواسته هایتان وفق دهند؟!  و دیگران را مجبور به همراهی خود می بینید و می فرمایید "شلاق که سهل است..."؟! در کدام انتخابات شما به عنوان نماینده انحصاری خدا بر زمین انتخاب شدید که این چنین بر خود و راه خود مطمئن هستید؟! شما فعلا همین دنیای مادی ما را که دست شما افتاده است بسازید؛ آخرت و بهشت بماند برای بعد.
آقای علم الهدی! بهشت و جهنم نتیجه اعمال انسان هاست و لازم نیست که کسی را کشان کشان و شلاق بدست بدانجا رهسپار کرد و رفتن به این بهشت و جهنم نیز منوط به تصمیم و خواست
 تک تک انسان هاست و نه کس دیگر و زبان زور آنان؛ و خدا آن را در دنیایی دیگر قرار داد تا انسان ها آزادانه و با اختیار در مدت زندگی این دنیایی خود عمل کرده و یکی از آنها را آگاهانه انتخاب کنند و لابد "لا اکراه فی الدین" نیز در این همین رابطه قابل تفسیر است و علی (ع) هم در نامه خود به مالک اشتر انسان ها را با تمام نحله های فکری و عملی شان به رسمیت می شناسد و برای آنان حق قایل شده و بر حاکم شان رعایت همه مردم را سفارش می فرمایند و آزادی در عمل قایل است و همین آزادی است که مسولیت آور و منطق وجود بهشت و جهنم می شود؛ و اگر برای بردن به بهشت هم زور لازم بود، خود خداوند باری تعالی بر این امر لایق تر و توانا تر از هر کس دیگری بودند و لذا خداوند شلاق را از دست نمایندگان شلاق بدست خود در زمین یعنی همین انسان ها گرفت و سلاح امر به معروف و نهی از منکر، آن هم با شرایطی خاص و با زبانی مناسب و اگر موثر بود و... را جایگزین آن کرد و آنان که درد دین دارند را بدان مسلح کرد و بس.
در ثانی، آقای علم الهدی! بهشت آن دنیاییِ شما هم اگر می خواهد مثل همین بهشتی باشد که در این هشت سال گذشته شما و دوستان تان برای ما ساختید و با همین شرایط،
 آن بهشت را هم نخواستیم و برای خودتان نگهدارید و پیشکش خود و دوستان هم فکر و هم رویه اتان! و شلاق هم برازنده امت و رهروان مکتب محمدی (ص) نیست و  این ابزار دست امت و سردمدارن اموی آن روز و وهابیون امروز  است که در تحکیم ظلم و تسلط  بر مردم مورد استفاده است و هیچ کدام از ائمه معصومین (ع) در این کسوت حاضر نشدند و شلاق بدست مردم را به بهشت رهنمون نمی کردند و آنان با زبان مناسب، هدایت وحیانی، با رحمت بر آنان در رفتار، کردار و گفتار بودند، آن هم نه برای فرستادن آنان به بهشت که برای آشنایی و هدایت و آشتی دادن آنان با خدا و اهالی منطق خدایی و بندگی خداوند و نه چیز دیگر.
که بهشت موصوف، هدف انسان های ضعیف در ایمان، کم بصیرت و محروم از مواهب این دنیایی است که بی برخورداری ها در این دنیا، عقده یی شان کرده
 و به امید تنعم به نعمت های ارضا کننده جنبه نفس حیوانی موجود در بهشت (اطعمه، اشربه و...) جلب می شوند و گرنه قائدتا بهشت واقعی و رحمانی باید چیزی فرای از این برخورداری های جنبه حیوانی انسان باشد که تنها خوی حیوانی و جسمانی انسان بدان تشنه و مشتاق است، و بسیاری از آن هم در همین دنیا حصولش حداقل در حد راضی کننده یی (اگر بیمار روانی نباشیم) میسر است. قائدتا بهشت واقعی بر امور دیگری از جمله "عشق" و "معرفت" و مقام "قرب و لقا" بنا شده و در تحقق آن نیز شلاق و شلاق بدستان جایی ندارند.
لذا خواهشمند است بیش از این مکتب علوی (ع) و دین محمدی (ص) را بدنام با شلاق و تهدید به شلاق نکنید و شلاق هایتان را به کناری بگذارید و متواضعانه و خیر خواهانه در برابر خلق خدا (از مسلمان و غیر مسلمان) ظاهر شوید، رحمت برای شان باشید نه وسیله خوف که در وادی خوف آن هم خوفی که دنیاییان آن را
 فراهم نمایند میوه یی جز جهل، انحراف، ظلم، تباهی، تاریکی، فساد و... عمل نخواهد آمد.

 

+ نوشته شده توسط سید مصطفی مصطفوی در دوشنبه پنجم خرداد  1393 

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.