اسرار سر به مهر در گورستان ها

به گورستان ها که سر می زنی حفره، حفره با بدن های در سینه خاک خفته یی مواجهه می شوی، و در همان حالی که تلاش می کنی با یک یک آنان ارتباط برقرار کنی، می بینی که هر کدام  شان دل هایی مملو از رازهای نگفته اند، و اکنون خاک شنوای راز آنان شده است. آنان به انتظار لحظه یی نشسته اند تا زمان فاش شدن رازهای شان فرا رسد، تا عده یی رسوا و ویران، و عده یی سرزنده و شاد از این صحنه بیرون آیند.

گذر از کنار این پرونده های بایگانی شده تا زمان مقتضی، در انسان تاثیر می گذارد و به فکر فرو می رود که این چه سری است که دنیایی از رازها باید به انتظار زمانی بنشینند و چشم به نقطه یی داشته باشند که زمان کشف رازها فرا رسد، طبیعتا این انتظاری کشنده برای کسانی خواهد بود که دل هاشان از بدهکاری هایی که به دیگران دارند خون است، که دوره رسوایی شان از راه خواهد رسید؛

اینجاست که شاعر می فرماید :

چو فردا دادخواهان داد خواهند ...

ولی برای کسانی که حساب شان پاک است و از قبل آمادگی این لحظه را در خود ایجاد کرده و یا در همه حال با آن لحظه زندگی کرده اند، خیالی نیست، راحت و با دلی آرام و امید وار به فضل خداوند به انتظار خوشبختی ابدی خواهند نشست تا لحظه وصل را دوباره تجربه کنند.

که این آینده یی آمدنی است، زیرا ما از اوییم و  به سوی او باز خواهیم گشت

+ نوشته شده در یکشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 14:43 شماره پست: 393