تک صدایی و طرفدارانش و نقش آنان در خاموشی تفکر خمینی در عصر خمینی (ره)

 پیشینیان ما در رژیم پهلوی برای رسیدن به ابرقدرتی در منطقه، در بعد بین المللی در عین حال که روابط موثری را با دول قدرتمند بلوک غرب در جهان و علی الخصوص امریکا برقرار کرده بودند، در این بین لزومی به یک روابط متوازن با دیگر بلوک های قدرت جهانی و یا دیگر تمدن های پیرامونی خود حتی نمی دیدند؛ و گوش های شان را تنها به صدایی کوک کرده بودند و که از آن سوی اتلانتیک بیاید؛ چون تنها آن را عین صلاح خود می دانستند. در عین حال در بعد داخلی هم صدایی غیر از خود و تفکرات شان را که معتقد بودند مجد و عظمت را برای خاندان شان و ایران به ارمغان خواهد آورد؛ نمی توانستند تحمل کنند و یا بشنوند. این کانالیزه کردن ذهن و عمل راهبران آن روز کشور، ما را به سمتی برد که دلسوزانی همچون امام خمینی (ره) دیگر تاب نیاوردند و دست به کار شدند. و خدا را شکر که موفق هم بودند، زیرا دست روی جایی گذاشته بود که درد همه جامعه تلقی می شد و این آگاهی از هدف و همراهی مردم عزیز ایران بود که امروز ما صاحب کشوری هستیم که در بین معدود کشورهایی در منطقه قرار دارد که در آن انتخابات برگزار می شود، حال بگذریم که انتقادهایی از مکانسیم آن از سوی برخی معاندان و حتی بسیاری از دلسوزان کشور مطرح می شود. ولی ضعف داخلی رژیم گذشته تک صدایی، تک حزبی، تک رانی، تک خوری، تک بینی و... بود که آنها تنها خود و اهداف شان را می دیدند و به هیچ چیز دیگر توجه نداشتند و هر غیر خودی؟!! را هم که صدایی ناکوک بلند می کرد خاموشش می کردند. باید از این درس بزرگ که آنان در شیوه خود به ما دادند عبرت بگیریم و ما که جایگزین به حقی برای آنان خود را می دانیم این اشتباه را تکرار نکنیم. این کشور با تنوع نژادی و فرهنگی اش، سرهایی در خود دارد که تفکرات متفاوتی در آن رشد یافته است و در طول تاریخ ایران با توجه به ابرقدرتی و تنوع سرزمین هایی که بر آن از غرب تا شرق تسلط یافته بوده است همچون کشور مهاجر ساخته ایی چون امریکا می ماند که متنوع الاقوام است و لذا متنوع الافکار نیز می باشد و لذا وجود تنوع فکری در بین ما کاملا طبیعی است. هر حاکمیتی هم که در ایران باشد با تکیه بر این تنوع می تواند به توسعه و پیشرفت نایل آید و اگر این تنوع فکری را نادیده بگیرد آب در هاون می کوبد و انرژی کشور را هدر داده ره گمراهان را پیش گرفته و روش آنان را تکرار خواهد کرد.

در عین حال امروز دیگر تنوع در تفکرات سیاسی (همچون دیگر حوزه ها از جمله دین و فرهنگ و...) به امری رایج و پذیرفته شده عقلانی در جهان تبدیل شده است و این حقوق را برای همه احاد کشورها ایجاد می کند که آن طوری فکر کنند که سعادت خود و کشورشان را در آن می بینند و با همان تفکر خود در مسابقه کسب قانونی قدرت در کشور شرکت کرده و سعی نمایند قدرت را به دست گرفته و کشور را نیز به همان جهتی بیاورند که خیر را در آن می بینند این که انقلاب و حرکت امام خمینی (ره) در مقابله با رژیم مستقر و حاکم بر قانون و ساری کننده آن، مشروعیت جهانی می یابد و شورش و یا عمل غیر قانونی تلقی نمی شود بر پایه همین سازه و تفکر عقلانی بشری است؛ که باید تنوع ایده ها را پذیرفت و حرکت آنان را هم مشروع دانست. لذا در فرهنگ جهان متمدن امروزی، نظام های سیاسی با یک تفکر سیاسی واحد که اجازه عرض اندام به هیچ یک از تفکرات دیگر را نمی دهند یک نوع نظام دیکتاتوری در جهان تعریف می شوند؛ خواه در راس این دیکتاتوری یک فرد بر آمده از نظام دو حزبی باشد که صدای سومی را تحمل نمی کند و خواه یک حزبی که از بدترین نوع ممکن است.

 در مورد پذیرش تنوع فکر وقتی به اوضاع خود نگاه می کنیم اسفبار است؛ نمی دانم ما را چه شده است که حتی یکی از استوانه های نظام بر آمده از تفکر آزادی خواه امام خمینی (ره) به نقل خاطرات خود می پردازد و سعی در تبیین پرده هایی دیگر از تفکر امام (ره) را دارد ولی یک عده از دوستان همراه سابق او حتی نمی توانند این را هم تحمل کنند و حتی از امام (ره) نیز تنها آن چیزی را می توانند بشنوند و تحمل کنند که در راستای تفکر خود ببینند و بدانند. این که یک فرد همراه امام (ره) پنجره یی به آنسوی تفکر او باز کند، چرا باید دستمایه حمله به این استوانه موثر در انقلاب تبدیل شده و عده یی به عقده گشایی بپردازند. مگر تفکر امام (ره) تنها آن چیزی است که ما خوشمان می آید. ما را چه شده که حتی نمی توانیم صدایی که صورت و وجه دیگری از افکار امام (ره) را بگوید،؛ تحمل کنیم؟!! حرکت شتابزده صدا و سیما در برنامه نامناسب بیست و سی در واکنش به این جریان؛ و یا حمله تهدید آمیز و بی پرده جماعت مداحان که در این کشور آنقدر قدرتمند شده اند که حتی گاهی حکم شرعی قتل افراد ناهمسو با تفکر و باند خود را حتی در دولت جمهوری اسلامی را هم می دهند، بسیار قابل تامل است. اگر فضا را به سمتی ببریم که یاران نزدیک امام (ره) نیز جرات حرف زدن از امام (ره) و افکارش را هم نداشته باشند که دیگر چه خواهد شد. آیا این خیانت به امام (ره) و تفکر آزادیخواهانه او نیست. آیا اگر فردی جرات نکند چیزی به غیر از قرائت عده یی از تفکر امام (ره) بگوید، این دفن تدریجی تفکر چند وجهی امام (ره) نیست. آیا اگر فضایی ایجاد کنیم که یاران امام (ره) هم نتوانند از تفکر او بگویند خیانت به آیندگان و معاصرین بی خبر از گذشته پربار حرکت امام (ره) نیست. تریبون داران و صاحبان قدرت به عنوان حافظان قانون و انقلاب و کشور باید از ایجاد فضایی که حتی سخن گفتن از تفکر امام (ره) توسط یارانش را محدود می کند؛ جلوگیری کنند زیرا ایجاد چنین فضایی چیزی جز خیانت به امام (ره) و تفکر متعالی او و تاریخ انقلاب نیست. خاطرات و یا نقطه نظرات یاران و نزدیکان امام (ره) که چه ما را خوش آید یا نیاید، بسیار هم متنوع و متکثر بودند و طیف متفاوتی معظم له (ره) را در کوران مبارزه و بعد از انقلاب تا رحلت جانگدازشان همراهیش کرده اند، راه گشای راه ما و اصلاح کننده انحرافات ما و بسیار مفید خواهد بود و آنان که به زعم خود از این راه می خواهند از تفکر امام (ره) دفاع کنند، روش نابخردانه یی را پیش گرفته اند که راه را بر طرح و گسترش تفکر محوری و راه گشای امام (ره) بسته و این کارشان نتیجه یی جز نابودی و به زیر بردن تفکر امام (ره) ندارد. نا امن کردن سخن گفتن از امام (ره) همان بلایی را بر سر انقلاب و امام (ره) می آورد که خلفای اسلامی بعد از پیامبر اکرم (ص) با حرکت خود در ممنوعیت نقل حدیث از پیامبر اعظم (ص) بر سر اسلام و مسلمانان و پیامبر (ص) آوردند. این کار خلفای مسلمان با هر دلیلی که بود تنها باعث قطع رابطه آیندگان با پیامبر (ص) و عصرش شد و در مورد ما هم تنها به باعث قطع رابطه آیندگان با امام (ره) و عصرش خواهد شد. بیایم همت آنانی را ارج نهیم، که سخن امام (ره) را در عصرش مطرح می کنند تا تفکر این راهبر صدیق دین و کشور (ره) در عصر خودش به فراموشی نرود. دورود خداوند بر کسانی باد که سال ها در رکاب آن بزرگ مرد تاریخ ایران و اسلام (ره) خدمت کردند و امروز همچون سجاد (ع)، باقر (ع) و زینب (س) که بعد از عاشورا با پیام آوری شان، نگذاشتند نهضت حسینی (ع) به فراموشی برود، نمی گذارند امام (ره) و تفکرش به فراموشی رفته و ره راه گشایش، توسط عده یی به بیراهمه ختم شود. اجر کسانی که فرصت حضور در رکابش را داشتند و درباره این دوران قلم می زنند تا راه آن پیر فرزانه (ره) را با نوری که می گسترانند، بشناسانند، همانند همان اجری خواهد بود که سجاد (ع)، باقر (ع) و زینب (س) بعد عاشورا داشتند. خدای شان در این راه همراه و نگهدار باد. 

خدایا این انقلاب برخاسته و بناشده بر تاریخی از خون پاکباختگان از فرزندان این کشور را از انحراف و فراموشی نگهدار باش.

+ نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم مهر ۱۳۹۲ ساعت 8:50 شماره پست: 337

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.