خشم بر هم کیش و هم فکر بیش بر نامردمان
دنبال کنندگان عاقبت پای نهندگان در وادی سیاست شاید به کرات دیده و شنیده باشند که در این وادی بازیگرانش چه بر سر هم سلکان و هم فکران و هم سنگران و... خود که نیاورده اند در این وادی اگر شخصی در جبهه خودی مغضوب قدرت حاکم وقت شد، علیرغم داشتن سوابق طولانی و منحصر به فرد و یا حتی از "السابقون" بودن٫ از تمام حقوق شهروندی که محروم می شود که هیچ، از دشمنان نیز در برخورداری از حقوق اجتماعی و انسانی (در جامعه ایی که خود در ساختنش نقش داشته و حتی نقشی بی بدیل) بهره کمتری خواهد داشت و این قصه پر قصه تکراری تاریخ ظلم سیاست پیشه گان در نوع بشر شده است. نمونه بارز آن صاحب این ایام یعنی زوج بیت نبوی (ص) یعنی علی (ع) و فاطمه (س) است که این دو (ع) حتی از حقوق ناشی از بدیهی ترین قوانین یعنی قانون ارث هم که در اسلام به روشنی آمده است، به بهانه های واهی محروم و مستثنی شدند و حتی هدایایی را هم که در سایه حکومت عدل مصطفوی (ص) بدست آورده بودند را نیز از آنان گرفتند (فدک). در جامعه اسلامی که حریم شخصی همه افراد محترم است ٫ حتی اگر در دین دیگری باشند، حریم حرمت خانه اشان (ع) که دیوار به دیوار خانه وحی (ص) بود، شکسته شد. نامحرم بر صورت ناموس صاحب ذوالفقار و اسدالله و... (ع) سیلی زد و...
نباید اشتباه کرد این اعمال را رومیان مسیحی و یا ایرانیان زرتشتی و یا کفار بت پرست نکردند بلکه این اعمال از ناحیه کسانی رهبری شد و سر زد که روزگاری بلند با اسدالله (ع) هم رزم و هم خانه و هم فکر و هم کیش و هم هدف و... بودند. آنها غریبه هم نبودند بلکه همه به نوعی با هم فامیل هم شده بودند و یا به رسول (ص) خدا دختری داده بودند و یا دختری از این بیت شریف به همسری گرفته بودند. انسان به شگفت می آید که چگونه انسان ها چنین تغییر می کنند و نسبت به هم کیشان و همسنگران خود چنین بی پروا و نابردبار و ظالم .... و چشم بر هم چیز بسته ظاهر می شوند.
دو آتشه ها و سیاهی لشکرهای این صحنه های ظلم و تعدی که البته عمله های ظلم هم شده اند را معمولا کسانی تشکیل می دهند که نه در استحکام انقلاب الهی رسول الله (ص) در مکه و سال های سخت و شکنجه آور آن دوره نقشی داشته اند و نه در خلال دوره بعد از پیروزی نسبی و حاکمیت پیامبر (ص) در مدینه و البته جنگ های سخت و دلهره زا و سرنوشت ساز آن ٫ نعره های خوف زای این صحنه ها را کسانی می کشند که چنانچه به سوابق خود در دوره اسلامی نگاه کنند در مقابل فردی که به مقابله اش آمده اند و قلدری را در آستانه خانه اش به حد خود رسانده اند ٫ هیچ اند ولی هرگز شرمی از اعمال شان را در چهره هاشان نمی توان دید چون آنان فرمان بران قدرتند و نه عقل و شرع و یا حداقل قربتا الی الله تیشه به بنیادهای تربیت یافته رییس نهضت می زنند و اما در قلیل مواردی موثرینی را نیز می توان یافت که فرصت طلبانه خود را در صفوف رهبران اسلامی و موثر جا زده اند و در این صحنه حاضر شده اند تا از بنیانگذاران و ستون های نهضت اسلامی ٫ حال که در چنین صحنه ای گرفتار آمده اند انتقام گذشته را بگیرند و نفس خود را به این انتقام جلا دهند حال آنکه در دو دوره سختی که بر السابقون گذشت آنان از قائدین بودند و ره خویش می پیمودند.
شاید اگر این مهاجر و انصار بر خانه قیصر روم و یا پادشاه ساسانی بر می آمدند با ناموس آن خانه این چنین با غضب برخورد نمی کردند که به بیت رسول الله (ص) کردند. امروزه هم وقتی در حوادث سوریه و یا پاکستان می نگری جماعت تندرو و دو آتشه و تروریست (که البته نمی توان منکر شد که از گویندگان اشهد ان لا اله الا لله و ان محمدا رسول الله اند و از اهل اسلامند) هرگز اعمالی که بر سر سوری ها و یا پاکستانی ها (مسلمانان هم کیش خود) می آورند را بر سر دشمن اسلام نیاورده و نمی آورند. آنان به بدترین وضع اسرای خود از اهل اسلام را سیاست می کنند در حالی که در برخورد با اسرای غیر مسلمان خود چنین کینه ای نشان نمی دهند. راستی چرا؟!!! کجای کار لنگ است که سیاست پیشه گان را چنین رویه ای معمول شده و در ناحیه اسلام و کفر هم تفاوتی در این منش دیده نمی شود.
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم فروردین ۱۳۹۲ ساعت 12:53 شماره پست: 271
- توضیحات
- زیر مجموعه: مطالب نویسنده
- دسته: دل نوشت ها و نظرداشت ها
- تاریخ ایجاد در 20 خرداد 1395
- بازدید: 2118