بکن ای صبح طلوع - بکن ای صبح طلوع

شعر - مرثیه ای است مرسوم که در شب های عاشورا عاشقان اهل بیت (ع) زمزمه می کنند که:

امشبی را شه دین در حرمش میهمان است

  نکن ای صبح طلوع ٫ نکن ای صبح طلوع

ولی هیچ کس نیست که بپرسد صبح عشق - صبح روشنایی - صبح شهادت - صبح سعادت - صبح شجاعت - صبح غرور انسانیت - صبح حماسه - صبح بزرگی اهل بیت - صبح عید قربان - صبح رسوایی خاندان بدکاره - صبح شکست انحراف - صبح رسوایی کجی - صبح بزرگی صبر- صبح رسوایی تزویر - صبح رسوایی اسلام منحرف - صبح افتخار اهل بیت محمدی (ص)  و... صبح عاشورا چرا نباید بدمد و طلوع کند و با طلوع خود جهانی را تا ابد روشن نماید و چراغی ابدی بیافروزد.

شبی بر پای منبر ظریفی نکته بین و روشن نشستم دیدم که چگونه ما با برخی اشعار و مرثیه ها کاملا در مقابل حضرت حسین (ع) و نهضتش قرار می گیریم و با او و نهضتش به مقابله بر می خیزیم بدون این که بدانیم که چه می گوییم و یا چه می کنیم و عاشقانه بر سینه می کوبیم و می گوییم مکن ای صبح طلوع؟!!!

اگر به طور سمبلیک به این شعر نگاه کنیم درست در مقابل نهضت امام مهدی (عج) قرار می گیرد که باید صبح دولتش بدمد و جهانی را از نعمت خود برخوردار نماید و این شعار می تواند تداعی گر مخالفین حضور شریفش (عج) باشد که در دهان ما گذاشته اند که بگوییم نکن ای صبح طلوع؟!!!. ولی باید گفت ای صبح در بامداد شب ظلم طلوع کن و بدرخش و جهانی را از نور حضورت (ع) روشن و منور فرما.

و اما در شب عاشورایی که حسین (ع) فرسنگ ها کوبیده و آمده است تا به این مرحله رسیده تا هنر نمایی کند و آنچه سال ها برایش زحمت کشیده است را منصه ظهور برساند ولی گروهی از پیروانش مانع تابیدن این نور شده و می گویند مکن ای صبح طلوع؟!!

چرا نباید صبح عاشورای حسین (ع) طلوع کند؟ و چرا حسین (ع) نباید فرصت یابد آنچه بدان مامور شده است را به انجام برساند. چرا صبح انتظار حضرت و یارانش برای قیام به حق نباید طلوع کند؟!! مگر جان حسین و یارانش و آنچه در توبره عاشورایی خود دارند بر حکم خداوندی ارجح است که باید حفظ شود و فرمان خداوندی با طلوع نکردن صبح عاشورا و شروع حماسه آن برزمین بماند.

حسین (ع) برای چنین صحنه ای تربیت شده است و زخیره محمدی (ص) است برای چنین پیچ تاریخی و دعای ما برای به سرانجام نرسیدن چنین ماموریتی برای چیست؟ آیا حسین بر این راضی است که از این صحنه جان بدر برد و اهل بیت خود حفظ کند و انحراف در دین جدش را در همین حال وا گذارد و برهد از صحنه ای که البته به گفته حضرت حسن سبط اکبر (ع) "لا یوم کیومک یا اباعبدالله" است بگریزد.

پس بکن ای صبح طلوع و منور فرما جهان را تا ابد و راهی برای آزاد مردان جهان بنما که تا جهان باقی است تکلیف خود را در مقابل انحراف و تزویر و اسلام منحرف بدانند که چه باید بکنند در روزگاری که دیگر امیدی به راه های دیگر همچون نصیحت و نامه و... نیست و دیگر بر دیدگان و چشمان حاکمان ظلم خداوند پرده ای افکنده و صم بکم عمی فهم لا یعقلون اند صبح قیام حسینی می تواند موثر باشد.

بکن ای صبح طلوع  و راه را بر طلوع های دیگری بعد خود باز کن که شب های زیادی را تاریخ در آینده خود خواهد داشت که چشم به طلوع های از نوع عاشورا دارند تا پایانی بر شب ظلمانی خود یابند. 

 باید مروری کرد و دید دشمنان حسین (ع) در ادبیات حسینی ما چه فرازهای انحرافی جای داده اند که بی معرفت ما هم به تکرار آن عاشقانه همت گمارده و تکرار می کنیم. استاد عزیزم جناب آقای دکتر عبدالحمید ضیائی کتابی به نام تحریفات عاشورا دارند که حاصل سالها تحقیق ایشان در این زمینه است و به برخی از این موارد که بسیار تعجب بر انگیز نیز هست اشاره نموده اند آدرس کتاب دکتر در سایت ایشان به نام در تناسخ کلمات در حاشیه همین وبلاگ موجود است.

به عنوان مثال ایشان در باب حدیث منقول از قول امام حسین که "زندگی عقیده و جهاد است" تشکیک کرده اند که چنین جمله ای از سوی این امام صادر شده باشد و یا این که "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا "که با فرمایش حضرت سبط اکبر امام حسن مجتبی (ع) در تناقض است و نمی تواند هر روز کربلا و هر مکانی کربلا باشد و این یک حادثه منحصر به فرد بود که تنها از سوی حسین علیه السلام می توانست سروده شود و لایوم کیومک یا اباعبدالله و...

بیاییم دعا کنیم که خداوند ما را از درک کنندگان صبح دولت محمدی قرار دهد و صبح های محمدی و علوی طلوع های مکرری داشته باشند و باید در انتظار طلوع صبحی دیگر بود که توسط حجت خدا (عج) و در اعتراض به وضع موجود انجام خواهد گرفت ٫ بود.

خداوندا صبح تمام ظلم دیدگان را برسان. 

حال که خداوند صبح را برای دمیدن و روشن کردن بعد از شب های تاریک قرار داده است چرا ما باید با آن مخالف باشیم هر شبی را صبحی خواهد بود و حتما شب ما را نیز صبحی انشا الله خواهد بود که صبح ظفر خواهد بود و بساط ظلم برچیده خواهد شد و همه نجات خواهیم یافت و دکان دکانداران عرصه های مختلف که به ظلم بدان تکیه زده اند برچیده خواهد شد و حق به حقدار خواهد رسید و عرصه از شیطان صفتان و سفیانیان که با تزویر و زور و زر بر آدمیان و بندگان خدا حکم می رانند باز پس گرفته خواهد شد انشاالله تعالی  

+ نوشته شده در جمعه هفدهم آذر ۱۳۹۱ ساعت 12:12 شماره پست: 218

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.