قدس و بيت المقدس رمز هویت و وحدت ادیان یکتاپرست و الهی

 بسم الله الرحمن الرحیم

وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُواْ حِطَّةٌ وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ

و (به خاطر بياوريد) هنگامى را که به آنها گفته شد: «در اين شهر [بيت المقدّس ] ساکن شويد، و از هر جا (و به هر کيفيت) بخواهيد، از آن بخوريد (و بهره گيريد)! و بگوييد: خداوندا! گناهان ما را بريز! و از درِ (بيت المقدس) با تواضع وارد شويد! که اگر چنين کنيد، گناهان شما را مى‏بخشم؛ و نيکوکاران را پاداش بيشتر خواهيم داد.» (سوره اعراف ايه 161)

 و اما باز قدس و بیت المقدس و فلسطین،

قدس، مقدس، تقدیس، قداست واژه هایی هستند که بشریت را در طول تاریخ همراهی کرده اند و همواره انسان توجه خاصي به امور قدسي داشته است و به ديده احترام به این امور نگريسته است، خواه اين تقديس شده ها از نوع كلمات، اماکن، اشيا و يا افراد بوده باشند. متصف بودن به صفت قدسی كافي است تا بشر را به احترام و توجه خاص به امري وادار نمايد. در ذهن انسان خداگونه و مذهبی خلق شده توسط خالق، امور مقدس همواره دغدغه بوده و خواهند بود، زیرا امور قدسی انسان را به اصل خویشتنش دلالت می دهند و یاد اور آمدنگاه و شدن گاهش می باشد. امور مقدس همواره برای بشریت همچون وسیله ای برای گم نکردن راه و نشانه هایی در مسیر راهش بوده اند، لذاست که او احساس می کند باید این امور را حفظ کند تا راهش به سمت تعالی و سعادت گم نشود. اینجاست که تلاش بشر با هر مذهبی برای حفظ اماکن، کلمات و امور قدسی معنی می یابد و او گاها با هزینه های گزاف سعی در حفظ ان دارد و حتی حاضر است زندگی خود را که بالاترین سرمایه اش می باشد در راه حفظ ان فدا نمايد.

این که این امر منطقی است یا خیر، خود بحث دیگری است، ولی این چیزی است که با هر کیفیتی که دارد هم اکنون در بین بشر در سطوح مختلف تمدنی ساری و جاری است. بعضی می گویند این منطقی نیست و این خاص جوامع عقب مانده تمدنی است و در جوامع پیشرفته و در تمدن جدید این امور جایگاهی ندارد، ولی درست نبودن این نظر انجا مشخص می شود که امریکا بعنوان مشهور ترین طلیعه دار به اصطلاح تمدن فعلی که خود را سردمدار تمدن جدید می داند، خود گرفتار همین امور هست، با این تفاوت که در این کشور مردم امور خود را به صورت نیابتی به دولت سپرده اند و دولت امریکا کارهایی که مردم امریکا باید انجام دهند و می خواهند که انجام شود را به نیابت از انان انجام میدهد، لذا گفته می شود همگام با جامعه امريكا، دولت امریکا نيز به عنوان مذهبی ترین دولت ها در جهان غرب مي باشد و انان در این امور انقدر پیش رفتند که بوش رییس جمهور قبلی امریکا هنگامی که می خواست جنگ های جدید خود در خاور میانه (يعني عراق و افغانستان) اغاز نماید به ناگاه از جنگ های صلیبی یاد کرد، البته او حرف خود را پس گرفت، ولی دیگر کار از کار گذشته بود و وی مکنونات قلبی خود را بیرون ریخته بود و انکار امور قلبی کاری نیست که بتوان از ان فرار کرد. لذا در تمدن امریکایی نیز امور قدسي هنوز جايگاه خود را دارد با اين تفاوت كه تنها اجرای ان به صورت وکالتی در دست دولت است که به نیابت از انتخاب شوندگان خود بعضا در این خصوص انجام وظیفه می کند و مردم امريكا قاعدتا به اين امر رضایت دارند.

 خلاصه این که حفظ امور قدسی در قرن بیست و یکم از سوي كساني كه حتي از کثرت گرایی (پلورالیسم) و ازادی (لیبرالیسم) سخن می گویند نيز به شدت دنبال مي شود و به نوع وحشت انگیزی خلاف شعارهای فوق، امور قدسي و مذهبي خاصی در راس اهداف انان (چه باطل تصور شود و يا حق) قرار دارد، نمونه دیگر این حمایت امریکایی ها از جنبش  رادیکالیسم و بنیادگرای صهیونیسم و تمامیت خواهانی است که یک ملت را به نام مذهب نابود و سعی دارند خود را جایگزین انها نمایند و لذا متجددین نيز از توجه افراطی به امور قدسی به زعم خود مستثني نيستند و انچه در بین نحله های قدیمی مذهبی به صورت خاصی بوده، امروزه به صورت جدید ان در بين به اصطلاح متمدنين جديد نيز در جریان است ولي تنها رنگ و شعار دیگری به خود گرفته است، اين در حالي است كه همان اهداف دوره قبل از تجدد را دنبال می کند. لذا از این امور که بگذریم توجه به امور قدسی و مقدس امری است که نه به امروز بلکه به ادوار تاریخ تعلق دارد و این امری ادامه دار خواهد بود، زیرا قسمتی از هویت بشر در ان نهفته است و بشر برای بازیابی هویت خود به ان احساس نیاز دارد.

و اما این مقدمه را گفتم که بگویم که قدس و بيت المقدس یک موضوعی نیست که گذشت زمان بتواند به توجه به ان پایان دهد زیرا قدس و بیت المقدس (که در متون مسیحیت و یهودیت از ان به اورشلیم یاد شده است)، موضوعی نیست که بتوان ان را به موضوعی فراموش شده تبديل كرد و  یا به زور وارد امور فراموش شده نمود، انچه که اکنون اسراییلی ها به دنبال ان هستند تا موضوع را شامل مرور زمان کنند و بخشی از بشریت را از هویت خود جدا سازند. شاید انان موفق شوند که در بستر زمان تا حدودی ان را از راس امور مورد توجه در حال حاضر خارج کنند، لیکن این موضوع فراموش شدنی نیست زیرا هر لحظه که بشر به هویت خود فکر کند، قسمتی از هویت خود را در سرزمین مقدس فلسطین و بیت المقدس جستجو خواهد کرد و باز روز از نو و روزی از نو خواهد بود و تبعات ان دامنگیر انان خواهد شد.

در طول تاریخ قدس و بیت المقدس، بارها این مکان مقدس بین مذاهب عمده الهی دست به دست شده است، لیکن هیچ گاه شکست خوردگان این صحنه نتوانستند انرا از حافظه خود خارج کنند، و با قدرت گیری مجدد ان را پس گرفته اند و بدين ترتيب این مکان بارها و بارها بین پیروان ادیان گوناگون دست به دست شده است و با این روند جاری دست به دست شدن هايي را هم در اينده به خود خواهد ديد.

ولی سوال این جاست که توجه خاص به این نقطه خاص از چه جهت است که سه دین اصلی و با منشا الهی را این چنین به ان شیفته می کند؟ در قدس و بیت المقدس چه سری از اسرار خداوندی و الهی نهفته است که این چنین دلها را به خود جلب می کند؟ پاسخ اين است كه این خود از اسرار خداوندی است. اما انچه ما می فهمیم این که قدس محل نزول وحی برای سال های سال بوده و پیام اوران الهی به تعداد بی شماری در ان مبعوث شده، زیسته و یا به تقدیس ان پرداخته اند و یا در پای دیوار های ان مدفون شده اند و حریم حرمش را باید محل عروج بسیاری از انان دانست. انگار در این شهر راه اسمان و زمین بسیار کوتاه می شود که این همه منجی را خداوند از این نقطه برای زمینیان ارسال نمود. راه های اسمان و زمین در این نقطه انقدر کوتاه است که حتي معراج نبی مکرم اسلام صلي الله عليه و اله نیز از این نقطه به اسمان صورت می گیرد و اين خود رمزي است بين اسلام و و بيت المقدس و پیامبر اكرم (ص) و خداوند، طبق ایه شریفه اول سوره اسرا كه خداوند نيز در قران به ان تاكيد دارد، زماني كه خداوند خواست ايات خود را به پيام اور خود نشان دهد ابتدا پيامبر اسلام (ص) را به بیت المقدس برده و از انجا به اسمان عروج می دهد تا به سير ايات الهي بپردازد.

سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ

پاک و منزّه است خدايى که بنده‏اش (حضرت محمد ص) را در يک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصى -که گرداگردش را پر برکت ساخته‏ايم- برد، تا برخى از آيات خود را به او نشان دهيم؛ چرا که او شنوا و بيناست.  (سوره الاسراء  ايه اول)

پس این شهر مقدس و حرم الهی را سری است که مذهب و شاخه ای از انرا نمی شناسد و اسلام با این که سال های سال بعد از حضرت سلیمان (ع)، داوود (ع)، موسی (ع) و عیسی (ع) و هزاران پيامبر جليل القدر ديگر كه منتسب به منطقه قدس مي باشند، امده بود و اخرین دین الهی نيز بود، باز با قدس و بيت المقدس از همان ابتدا ارتباط مي يابد و انهم از سوي خود خداوند و خداوند قبله مومنین جدید به دین جدید را بیت المقدس قرار داد و شايد اگر شماتت یهود و نصاری در زمان پیامبر (ص) نبود که می گفتند "اگر شما مسلمانان راست می گویید چرا به قبله ما نماز می گذارید"، شايد قبله اسلام از بیت المقدس به کعبه تغییر نمی کرد و اکنون مسلمانان نیز به سمت بیت المقدس نماز می گذاردند، همچنان كه در سال هاي اوليه به سوي بيت المقدس نماز مي خواندند.

قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ

نگاه‏هاى انتظارآميز تو (رسول گرامي اسلام ص)را به سوى آسمان (براى تعيين قبله نهايى) مى‏بينيم! اکنون تو را به سوى قبله‏اى که از آن خشنود باشى، باز مى‏گردانيم. پس روى خود را به سوى مسجد الحرام کن! و هر جا باشيد، روى خود را به سوى آن بگردانيد! و کسانى که کتاب آسمانى به آنها داده شده، بخوبى مى‏دانند اين فرمانِ حقى است که از ناحيه پروردگارشان صادر شده؛ (و در کتابهاى خود خوانده‏اند که پيغمبر اسلام، به سوى دو قبله، نماز مى‏خواند). و خداوند از اعمال آنها (در مخفى داشتن اين آيات) غافل نيست!       (سوره بقره ايه 144)

 انچه از تاریخ انبیا (ع) دیده می شود و می توان فهمید این که توجه و احترام به قدس و بیت المقدس در این ادیان موج می زند و این سری است که خداوند در این نقطه از زمین نهاده است و ان را به نقطه اشتراک بین ادیان تبدیل کرده است و تقدیس بیت المقدس یکی از وجوه اشتراک بین یهود، مسیحیان و مسلمانان تبدیل شده است و حریم این حرم الهی را خواصی است که دل همه یکتاپرستان عالم را در ادوار تاریخ بشر به سمت خود مانند مغناطیسی قوی کشیده و جلب كرده و می کند.

پس مي توان نتيجه گرفته که با توجه به موارد پیش گفته کسی را یارای ان نیست که این مکان را كاملا از ان خود کند و دیگران را از ان محروم نماید زیرا این میراث پیام اوران متعدد الهی و متعلق به تمامی ادیان الهی است و هر یک از انها بخشي از هویت خود را در ان مکان جستجو می کنند و بدون ان بخشی از هویت خود را از دست می دهند. معتقدین به زبور و پیروان داوود (ع) و یا پیروان حضرت سلیمان نبی (ع) و توراتيان و پیروان موسی (ع) که قدس را از ان خود می دانند و انجيليان و يا پیروان عیسی (ع) که انان نیز زادگاه و محل شروع دین خود را حریم قدسی بیت المقدس می دانند و مسلمانان که به همه این انبیا (ع) اعتقاد دارند و اخرین کسانی بودند که بیش از هزار سال بر این سرزمین حکمرانی کرده اند و در کنار دیگر ادیان الهی از ساکنان حریم این حرم بوده و می باشند، همه و همه در این خواستگاه انبیا الهی سهمی برای خود احساس می کنند و هویت دینی خود را در ان جستجو می نمایند.

انچه که به طور خلاصه می توان نتیجه گرفت این است که قدس و بیت المقدس به کسی تعلق ندارد و به همه پیروان ادیان الهی تعلق دارد و می توان گفت که شاید بهتر باشد بعنوان راه حل دایم براي حل مشكل اختلاف اديان بر سر این حريم مقدس، بيت المقدس شهري بین المللی اعلام شود و توسط تمامی ادیان الهی به صورت مشترک اداره و حفظ شود و بعنوان یکي از وجوه اشتراک بین المللی ادیان یکتا پرست الهی تلقي گردد و در ید قدرت یک دین خاص قرار نگیرد و هر یک از ادیان الهی در اماکن مذهبی خود در این شهر عبادت خود را به جای اورند زیرا همانگونه كه گفته شد تمامی ادیان الهي در ان سهمي دارند و بخشي از هویت خود را در ان جستجو می کنند. قدس و بیت المقدس می تواند سمبل وحدت، دوستی و یکپارچگی تمامی ادیان الهی شود و اگر تمامیت خواهی سردمداران مذاهب الهی اجازه دهد، می تواند همان نقشی را داشته باشد که مكه با کعبه شريفش اکنون در بین تمامی مسلمانان دارد و شاخه ها و نحله هاي اسلامی در موسم حج در کنار هم با محوریت الله تعالي و روسولش (حضرت محمد (ص)) در ان جمع می شوند و برادری و دوستی خود را به نمایش می گذارند، حال شما تصور کنید که روزی بیت المقدس محل تجمع پیروان تمام ادیان الهی شود و حول محور خداوند باري تعالي انان در این شهر تجمع نمایند و دوستی و برادری خود را بعنوان ابنا بشر به نمایش گذارند. ایا بعد از ان کسی را یارای به راه انداختن جنگ های مذهبی خواهد بود؟

این طرح در مورد حریم حرم بیت المقدس به نظر من می تواند راه حل دایم باشد، اما در کنار موضوع قدس و بیت المقدس که در بالا به ان اشاره کردم و راه حل برون رفت طولانی مدت ان را نیز ارایه نمودم، موضوع فلسطین و فلسطینیان قرار دارد، کشوری که تمامیت ان تا قبل از 1948 (پیدایش اسراییل) به صورت بین المللی "فلسطین" نامیده می شد و در سال های بعد از جنگ جهانی دوم به ناگهان با یک زد و بند بین المللی بین دول پیروز، به "اسراییل" نام گذاري شد و با این تغییر نام، سعی شد حتی ساکنان ان و مالکان ان را نیز تغییر داده شوند و این روند تغییر که ان را می توان  شصت سال جنایت و نسل کشی نامید، همچنان ادامه دارد.

اکنون بیش از شصت سال است که روند تغییر در فلسطین ادامه دارد و ملتی از بین می رود و جمعیتی دیگر ملت سازی شده و جایگزین انان می شود، ولی به علت عمق و وسعت پروژه، یعنی به یکباره نیست کردن یک ملت و جایگزین ساختن ملتی دیگر به جای ان، علیرغم شدت عمل و زيادي حاميان صهیونیسم هنوز اين فرايند پایان نیافته و به نظر من پایانی برای ان نخواهد بود، زیرا ملت فلسطین همچون پولاد در مقابل این روند مقاومت می کنند.

و البته به این سطح از مقاومت و امید باید احسنت گفت. براستی چقدر استقامت این ملت ستودنی و قابل توجه است. زيرا اين ملت سال های سال است كه در مقابل تمامی جهان که یا رای به نابودی انان داده و یا به سکوت از کنار رنج و مشقت انان گذشته است، ایستاده و خواهان بقای خود در نظام جهانی بعنوان یک هویت مستقل و بعنوان فلسطيني می باشند و بر اين امر اصرار دارند. نابودي كه تمامی زورمداران دنیا از امریکا تا شوروی سابق و اروپا براي فلسطين و فلسطيني به ان رضایت داده و به دنبال ان بوده و هستند، تا كنون محقق نشده است چون در ان سوی دیگر ماجرا ملت کوچکی یک کلام ایستاده که این امر نباید تحقق یابد. استقامت فلسطینیان را باید نمونه بارز هویت خواهی یک ملت شکست خورده دانست که امید خود را از دست نداده اند و قصد دارند شکست های خود را با استقامت و صبر به پیروزی تبدیل کنند و البته افق هاي پيروزي نسبي انان را از هم اكنون مي توان ديد اگر چه تا نيل به مقصود با همين روند راه زيادي در پيش است. انان در تمامی عرصه های نظامی و سیاسی شکست هایی را متحمل شدند که هر کدام کافی بود که یک ملت بی ریشه را صفحه روزگار محو کند و همچون اقوام نابود شده تاريخ كه كم هم نيستند، به تاریخ ملحق نمايد، لیکن اراده فولادین انان می رود که بعد گذشت سال ها دیگران را مجبور به قبول انان به عنوان هویتی موجود و واقعیتی از یاد نرفتنی کند و به بدخواهان، انان را تحمیل نمايد. از این لحاظ باید به فلسطینیان مدال استقامت داد.

از انجا که فلسطینیان یک ملت با ریشه و فرهنگ هستند مصایب روزگار نتوانسته است انان را به زانو در اورد و بدن های انان در مقابل اهن خصم همچنان مقاومت می کند. در خصوص فلسطین باید گفت که دنیا در مقابل یک نسل کشی توسط اسراییلی ها قرار دارد و نظاره گر تصرف اراضی و نابود کردن تدریجی یک ملت است و با بی رحمي كامل شاهد این امر بوده و می باشد کاری که نزدیک به یک قرن است ادامه دارد و امروز این ملت را از تمامی خاک خود عقب رانده و در درصد بسیار بسیار ناچيزي از سرزمین خود به صورت متراکم تجمع داده اند، که کرانه غربی رود اردن و غزه و اریحا نام دارد، اما باز هم دست بردار نبوده و این زندان های بزرگ را با گلوله و بمباران هر روزه مورد حمله قرار می دهند، لذا در خصوص موضوع فلسطین جای تامل جدی وجود دارد و قاعدتا باید سرزمین های اشغالی به صاحبان ان باز گردانده شود و نظام بین الملل باید چاره ای برای تحقق ان بجوید.

در این راه هم فرد فرد بشر، سازمان های غیر دولتی، سازمان های بین المللی و هم دول جهان هر کدام در سطح خود باید به وظیفه انسانی و قانوني خود عمل کنند و صهیونیسم زیاده خواه و متجاوز را سرکوب نمایند. کشورگشایان صهیونیست قرن بیستم و بیست و یکم اکنون با بیرحمانه ترین روش ها، همچون مغول ها و هون ها به توسعه قلمرو مشغولند و در اين حالت دستی باید که انان را به مدار انسانیت بازگرداند و وحشیگری های قرون اولیه بشر را که در قرون جدید در حال تکرار است، متوقف نماید و در این راه بشریت باید احساس مسولیت کند و هر یک در جایگاه خود و در حد توان اقدام  کند. در این خصوص اگر چه مسلمانان را وظیفه مضاعف است، لیکن تمامی بشریت مسولند و باید به مسولیت خود عمل نماید.

امام خمینی (رحمه الله علیه) که از سردمداران آزادیخواهی و کمک به مستضعفین جهان در قرن بیستم بودند در این راستا به خوبی این رمز هویت جویی و شاخص معنویت را در موضوع قدس و بیت المقدس درک کردند و اين موضوع را به ماه رمضان كه از تقديس شده ترين ماه ها و از ايام الله است گره زده و جمعه اخر ماه رمضان (که نماد معنویت این موضوع است) را بعنوان روز قدس اعلام کردند و از تمامی مسلمانان و ازادی خواهان خواستند که در مقابل این ظلم اشکار و اشغال به ناحق حقوق ملت مستضعف فلسطین اعتراض نمایند.

به امید روزی که هیچ فردی را یارای راندن فردی دیگر از خانه و کاشانه اش نباشد و بشر به حدی از رشد برسد که میراث هویت جمعی را از ان خود نداند و ان را با توجه به شمولیت جمعی، از ان دیگران نیز دانسته و حقوق دیگران را نیز برای ان به رسمیت بشناسد و البته این به نفع متجاوز هم خواهد بود زیرا این قانون طبیعت و امر مقرر خداوند است که حق دیر یا زود به صاحب حق باز خواهد گشت و تلاش متجاوزان برای دست یابی به حقوق دیگران بی ثمر و ناپایدار است و این وعده الهی است که روزی حق به حق دار خواهد رسید. دهلي نو - 6 سپتامبر 2009

+ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم شهریور ۱۳۸۸ ساعت 3:19 شماره پست: 54

نظرات (4)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

چرا باید تنها شیعیان و ایرانیان بار فلسطین را بر دوش بکشند؟!
مجید مرادی

مرحوم آیت الله شمس الدین رئیس مجلس اعلای شیعه لبنان که قبل از رسیدن به ابن منصب معاون و جانشین امام موسی صدر بود در دهه آخر حیات خود کتابی نگاشت با عنوان عادی سازی میان اضطرار دولت ها و گزینه های ملت ها.

وی در این کتاب با شم سیاسی فوق العاده ای که داشت پیش بینی کرده بود که دولت های عربی نهایتا راه عادي سازی روابط با رژیم اسرائیل را در پیش خواهند گرفت. شمس الدین به رغم این که وضعیت اضطراری دولت های عربی را درک می کند از ملت های عرب و مسلمان می خواهد تا در سطح اجتماعی و فرهنگی عادی سازی روابط با این رژیم و ملت یهود داخل این رژیم را نپذیرند.

شمس الدین هم زمان به این نتیجه رسید که بار دفاع از فلسطین تماما بر عهده شیعیان نهاده شده است و این عادلانه و منصفانه نیست که تنها شیعیان سنگ فلسطین را به سینه زنند و هزینه اش را بدهند.

شمس الدین در سال 2000 م بیست سال پیش از عادي سازی روابط امارات و بحرین و مغرب با اسرائیل از دنیا رفت اما گویا در آینه آینده می دید که عرب‌ها یکی پس از دیگری روابط با این رژیم را عادی می کنند و شیعیان می مانند و این بار عظیم که کشیدنش به تنهایی از عهده شان برنمی آید.

شمس الدین برای شیعیان دو راهبرد اساسی داشت. نخست این که نباید بار فلسطین تنها بر عهده ایران شیعی و حزب الله شیعی باشد و اهل سنت یا تمام کشورهای عرب سنی باید در دفاع از فلسطین که هم عرب و هم سنی مذهب است مشارکت کنند و شریک عشقی شیعیان باشند و گرنه شیعیان باید این معشوقه را رها کنند.

راهبرد دوم شمس الدین برای شیعیان عرب و دولت جمهوری اسلامی عادی سازی روابط و گرم گرفتن با دولت های عرب بود. او شیعیان عرب را به ادغام در جوامع خود فراخواند.

هر دو راهبرد شمس الدین با هدف کاهش بار از دوش شیعیان و حفظ کیان شیعه تنظیم شد و با منطق امامان شیعه عليهم السلام و به طور مشخص منطق امام صادق علیه السلام که در تضاد کامل با منطق زیدیه بود سازگار است.

حقیقت این است که نباید دفاع از فلسطین هزینه های گزاف روی دوش ملت ایران بگذارد. ایران را نباید فدای هیچ ملتی کرد. خاصه ملتی که اکنون دو شقه اند. يا ناسیونالیست سکولار طرفدار دولت محمود عباس در رام الله اند که روی خوشی به ایران نشان نمی دهند و حتی از توهین به جمهوری اسلامی و مقامات ایران هم دریغ نمی کنند و یا بنیادگرایان افراطی متعصب ضد شیعه در نوار غزه اند که از تکفیر شیعه و تقدیس صدام حسین ابا ندارند. عاملان عملیات های انتحاری ای که با هدف نابودکردن ساختمان سفارت و رایزنی فرهنگی ایران در بیروت اتفاق افتاد هم همین فلسطینی های متعصب و تکفیری بودند. اینها اگر روزی مساله شان با اسرائیل حل شود قطعا نابودی شیعه اولین هدفشان خواهد بود زیرا شیعه را از یهود هم بدتر می دانند چرا که معتقدند قرآن یهود را به رسمیت شناخته است اما شیعیان اهل بدعت و شرک اند.

از این گذشته سیاست جمهوری اسلامی در چهار دهه اخیر به درستی مبتنی بر پرهیز از درگیری مستقیم با رژیم صهیونیستی بوده و ايران هیچ گاه در صدد هجوم نظامی و نابودی این رژیم نبوده است اما متاسفانه جنگ لفظی همواره در جریان بوده و ایران هزینه های گزافی برای این جنگ لفظی داده که ترور دانشمندان هسته ای ما از آن جمله است.

به صرفه و صلاح کشور ماست که از طرح مسائلی مانند نفی هولوکاست که دولت احمدی نژاد به راه انداخت و اسباب مظلوم نمایی این رژیم را فراهم کرد یا تهدید اسرائیل به نابودی پرهیز کند و خود را گرفتار پرونده هایی که هزینه هایش از فوایدش بیشتر است نکند. متاسفانه برخی با نیات و انگیزه های دینی موهوم در پی رواج ایده نبردی آخرالزمانی میان مسلمانان و یهودیان هستند و اخیرا تاریخ دو سه ساله برای نابودی رژیم صهیونیستی تعیین کرده اند. فروپاشی این رژیم از درون و آن هم به علت تناقضات درونی قومی فرهنگی مذهبی زبانی در چند دهه آینده بعید نیست چنان که اتحاد جماهیر شوروی با آن عظمت فروپاشید اما نباید برای خود ماموریت الهی جنگ با این رژیم و نابودی آن را تعریف و بر اساس آن برنامه ریزی و هزینه کنیم و حواسمان باشد از فلسطینی ها فلسطینی تر نشویم. لله الأمر من قبل و من بعد.

This comment was minimized by the moderator on the site

«معامله قرن»؛ طرحی که قبلا در آمریکا پیاده شده است! Posted: 30 Jan 2020 04:49 AM PST

عقیل دغاقله
بالاخره ترامپ پرده از معامله قرن برداشت. طرحی که بنابر آن قدس پایتخت اسرائیل خواهد بود، تمام مرزها در کنترل اسرائیل است، و از ۲۲ درصد سرزمین باقی مانده ای که امروز در اختیار فلسطینیان است، باز چهل درصد در اختیار اسرائیل قرار خواهد گرفت و باقیمانده اراضی فلسطینیان (شهر و روستاهای پراکنده) با راه باریکه و یا بزرگراه هایی تحت نظارت اسرائیل به هم وصل خواهند شد.
با این مشخصات،‌ نیازی به دانش سیاسی برای پیش بینی عدم موافقت فلسطینیان با این طرح نبود. و آنگونه که روزنامه اسرائیلی هاآرتص نوشته بود «معامله قرن عامدانه به گونه ای نوشته شده است که فلسطینیان آن را رد کنند.» و البته تنها چند ساعت لازم بود تا محمود عباس به همراه تمامی حرکت های فلسطینی- از حماس تا فتح- در کنفرانسی جمع شوند و یک نه بزرگ به این طرح بگویند. اما اگر ترامپ و همکارانش می دانند فلسطینیان این طرح را رد خواهند کرد، پس چرا چنین پیشنهادی را داده اند؟ و ریشه های این طرح کجاست؟
برخی ممکن است ریشه ها و شیوه اجرای این طرح را در شخصیت و روانشناسی ترامپ جستجو کنند. اما راستش را بخواهید «معامله قرن» بیش از آنکه برآمده از شخصیت سیاسی ترامپ باشد، ریشه در ساختار استعماری خود آمریکا دارد.«معامله قرن» نه یک طرح ابتکاری، و نه یک ایده جدید است، بلکه تمامی عناصر و سیاست های این طرح استخراج شده از نحوه مدیریت سرخ پوستان در آمریکا است. سیاست هایی که حاصل قرن ها تجربه استعماری است و آمریکایی هایی چون ترامپ به خوبی با آن آشنا هستند.
آمریکا نماد استعمار ماندگر Settler Colonialism است. استعماری که می آید و می خواهد بماند،‌ اما با معضله ای به نام ساکنین اصلی و بومی یک سرزمین روبرو می شود. هدف اصلی این نوع استعمار حذف و محو ساکنین بومی است. اشتهای سیری ناپذیر این نوع استعمار به دنبال تصرف تمامی یک سرزمین بدون ساکنین اصلی آن است.
در آمریکا، این استعمار، پس از قرن ها مبارزه و ناکامی در حذف و نابودی کامل ساکنان بومی آمریکا، به این نتیجه رسید که سرخ پوستان آمریکایی را در مناطق حفاظت شده ای با عنوان Indian Reservations محصور کند و به آنها در درون این مناطق حفاظت شده حق حاکمیت ملی بدهد (نقشه پیوست این مناطق حفاظت شده را در آمریکا نشان می دهد). سرخ پوستان آمریکایی در درون این مناطق حفاظت شده، دولت محلی خود را دارند، قوانین خود را دارند، واز نوعی حق حاکمیت ملی عجیب و غریب بهره می گیرند. به این معنا که این مناطق از هم جدا هستند و برای گذر این یک منطقه به منطقه دیگر باید از بزرگراه های آمریکا استفاده کنند. و البته که دخالتی در امنیت خود و محیط اطرافشان ندارند و حق تشکیل نیروی نظامی هم ندارند. بدین شکل، تمامی محل های سکونت سرخ پوستان آمریکایی به زندان هایی در دل آمریکا مبدل می شوند که فاقد هر گونه امکانات بهداشتی و اقتصادی هستند. نرخ بالای فقر، بیکاری و اعتیاد در این مناطق بیداد می کند و تمامی رفت و آمدها به این کمپ ها تحت نظارت دولت آمریکا است. با این همه به حق حاکمیت سرخ پوستان بر این سرزمین ها نیز اعتراف شده است.
معامله قرن، ترجمه همین سیاست است برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطین. تقریبا، اگر نه همه عناصر معامله قرن، بلکه بخش های اصلی و رویکرد بینادین این طرح، ریشه در همین سیاست های استعماری در قبال سرخ پوستان آمریکا دارد. ترامپ برآمده از میراث استعمار ماندگر است، و طبیعی است که تعجب می کند چرا تا کنون چنین طرحی برای فلسطینیان اجرا نشده است؟
مهمتر این است، که ترامپ هیچ نقشی برای اراده و عاملیت فلسطینیان قائل نیست. هیچ فرد فلسطینی در جریان مذاکرات مربوط به این طرح حضور نداشته و ندارد. همه این شواهد حکایت از این دارد که ترامپ نه دنبال یک توافق، که دنبال تحمیل بین المللی این طرح است. دنبال ایجاد یک مشروعیت بین المللی برای به کمپ تبدیل کردن زندگی فلسطینیان در دل اسرائیل دارد. البته فلسطینیان الان نیز در کمپ هستند، و در حقیقت او دنبال آن است که لباس مشروعیت به زندگی کنونی فلسطینیان بپوشاند. ترامپ می داند که فلسطینیان با این طرح موافق نخواهند بود. اما تصور می کند با سلطه قوانین بین المللی می تواند در عمل فلسطینیان را مانند سرخ پوستان آمریکا بین دو گزینه مخیر سازد: یا این کمپ ها را رها کنند و به کشور دیگری منتقل شوند، یا آنکه در آن کمپ ها بمانند و بسازند و بسوزند، آنگونه که امروز ساکنان بومی آمریکا می کنند.

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

هر سرزمینی که از ما دریغ کنند، بیت المقدس است Posted: 30 Jan 2020 04:37 AM PST

امین بزرگیان
فلسطینیان سؤالی را از تک تک ما بطور شخصی و در خلوت می‌پرسند: مواجهه‌تان با “رنج” ما چگونه است؟ سوالی از همه. باید مساله فلسطین را از دهن ورّاج مناسبات دیپلماتیک بیرون کشید. درواقع فلسطین را از مذاکرات دولت‌ها به مواجهات جان‌ها و تن‌های واقعی برد. زیست اردوگاهیِ فلسطینیان را پیش کشید. سوال مهم این است که فلسطین دقیقا کجاست؟ یک مکان است؟ یک کشوراست؟
فلسطین کشوری است بی‌سرزمین. قلمرویی است بی‌قلمرو. می‌تواند هرجا باشد همچون آواره‌هایش. اهمیت فلسطین همین جاست. فلسطین یک دال است که تمامی قربانیان را نمایندگی می‌کند. دالی است برای هر مدلول رنجی. پشت هر طغیانی یک فلسطینیّت خوابیده است. دفاع از فلسطین مبارزه با هرنوع سلطه‌ای است که خود را در قامت هر نوع هویت، دولت و دینی عرضه می‌کند. ایستادن بر روی مرزهایی است که برای استیلا ترسیم شده است.
‏هر سرزمینی که از ما دریغ کنند، بیت‌المقدس است؛ تهران برای من، جایی دیگر برای کسی دیگر. بیت‌المقدس یک مکانِ امتداد یافته در هر موقعیتِ ستمی است. یک اسم رمز است.

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

موازنه ای جعلی به نام معامله قرن؛ این نقشه جگر پاره پاره ملت فلسطین است؛ برای خدا، سکوت نکنیم

Posted: 30 Jan 2020 12:37 AM PST ابوالفضل فاتح

معالمه ی قرن از همان دسته موازنه های جعلی است که همه چیزت را می گیرند و چیزی هم نمی دهند و در این حال نامش را معامله می گذارند.
این معامله، عینیت امپریالیسم و تجسم آپارتاید، توسعه طلبی و اشغالگری است و سندی تاریخی از ماهیت ضد اخلاقی و ضد انسانی نظام کنونی آمریکا و اسرائیل، و مغایر با تمامی حقوق و کنوانسیونهای بین المللی و نشان دهنده اهداف شوم آنان نسبت به مسلمانان و همه ی سرزمین های اسلامی است.
نقشه فلسطین در این معامله، جگر پاره پاره ملت مظلومی است که در خیانت و سازش و ذلت رقت بار و تنفر برانگیز دولت های اسلامی به چنین سرنوشتی مبتلا شده است. اگر مسلمانان و کشورهای اسلامی و سایر ملت های مستقل به وظیفه خود عمل می کردند امروز شاهد چنین بی شرمی رسوا و بی حد و حصری نبودیم.
تکلیف اسرائیل که روشن است، برای این آمریکا نیز گویی دموکراسی، حقوق بشر، برابری و گفت و گو در روابط ملت ها، پرهیز از خشونت، به رسمیت شناختن مرزهای بین المللی و …. تنها واژه هایی بوده اند تا در زر ورق فریب آن، امپراتوری دروغ خود را استوار و مستحکم سازد و با جهانی سازی ستم و سلطه، نهایتا ملتهای ضعیف و مظلوم را به بند ذلت و اسارت بکشاند.
اگر در قرن بیست و یکم چنین فرعونیتی بر عرصه حقوق انسان و روابط بین الملل پذیرفته شود، بیم آن می رود دیر یا زود دامنگیر هر ملت یا دولت ضعیف دیگری شود و به تدریج جهانخوارگی دوباره سکه ی رایج جهان گردد.
بدون هر گونه ملاحظه سیاسی و با هر عقبه سیاسی و مذهبی باید این رفتار و رویکرد بی شرمانه نسبت به ملت فلسطین را یک صدا محکوم کرد و جهان را نسبت به تن دادن به چنین رویکردهای بی شرمانه ای در عرصه بین الملل هشیار و راه چنین سلطه طلبی هایی را مسدود ساخت. تاریخ ثابت کرده است که اگر یک قدم در برابر آنان کوتاه بیایید آنها نه یک قدم که ده قدم به پیش خواهند آمد.
برای خدا، برای انسان، برای آزادی و برای حقیقت و عدالت، و برای تاریخ و برای آینده و حتی اگر هیچکدام را قبول نداریم، برای خودمان و فرار از شرم در برابر خانواده و فرزندانمان، سکوت در برابراین ستم را جایز نشماریم.

مصطفوی
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
در پس هر وضعیت جنگی یک دولت آسیب‌دیده را می‌توان رصد کرد امین بزرگیان تمایز روشنی وجود دارد بین «ج...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
مسئله‌ی پیچیده‌ی جمهوری اسلامی و اسرائيل.. یادداشتی از تقی رحمانی اسرائیل خود را قویترین ارتش منطق...