کار، علم آموزی و عاشورا مرحمی بر درد انسان

عاشورا و محرم امسال هم امد و رفت و اگر چه امدن و رفتن این ایام روح انسان را کمی تسلی می دهد ولی همچنان دلم گرفته و آشوبی که نمی دانم از کدام منبع ناشی می شود، مرا می آزارد و در دل خود احساس می کنم، در درونم مشکلی  مرا رنج می دهد.  چند راهه هایی را در پیش روی خود می بینم. ولی به راستی که گمراهی و سرگردانی در چند راهه ها انسان را به مشکل می اندازد. ولی من این سرگردانی را مبارک  دانسته و این حالت را باعث تحول و حرکت می دانم، شاید در این زمنیه بتوان گفت که سرگردانی بهتر از تکیه کردن به مبانی باشد که از دید داعیان ان یقینی است ولی تو به ان یقین نداری و این سرگردانی  بهتر است از بی مبنا بودن و تکیه کردن بر چیزهایی که به ان یقینی نداری، لذا گمراهی را  در این راه، از سکون بی مبنایی بهتر می دانم. تکیه انسان به مبناهایی که به ان یقین ندارد مثل دل سپردن به دریاست و جان به شانس و امید سپردن است و این انسان را به سکونی رهنمون می کند که نامیمون است "درد بی دردی علاجش اتش است".  انسان در درون خود می گوید که برای چه به این دنیا امده و هدف خلقت وی چه بوده است اگر برای عبادت افریده شده ایم که فرشتگان از ما عابد تر بودند و اگر برای اخرت افریده شده ایم که تحمل این همه رنج برای رسیده به بهشت زیاد به عقل جور در نمی اید که این همه مشکل را تحمل کنیم که در باغ های بهشت با ...... باشیم. هر چند دل و درونم می گوید که این خلقت را هدفی والا تر بوده است  و دانستن رمز خلقت و هدف ان ، موفقیت انسان و کلید پیروزی وی بر این گمراهی ها و سرگردانی هاست. با دانستن این رمز خلقت است که انسان می تواند در ان راستا حرکت کند و به سعادتی که خداوند برایش در نظر گرفته برسد. ولی  به راستی خداوند با این خلقت انسان چه شاهکاری کرده است که به خود احسن گفته است این همه افتخار که خداوند از خلقت انسان در برابر فرشتگان خود کرد، برای چه بود؟ از این سوالات که بگذریم محرم برای روح انسان یک امپول تقویت کننده و مسکن است که تا حدودی انسان را از درد این سرگردانی ها تسلی می دهد و از این سوالات دور می کند و با غرق شدن در سنت ها و انجام اعمالی که تنها می توان با کنار گذاشتن تفکر و عقل به درونش رفت و ان را انجام داد، از کلاف سوالات خلاص می شوی ظاهرا بعضی بزرگان هم دچار همین حالت بوده اند که می گفتند ، این چند روز را بگذار ما هم عوام باشیم. لیکن ایا دوایی دایم برای این درد وجود ندارد ؟ انچه که به نظر می رسد این است که اگر چه این ایام باعث می شود تا حدی تسلی یابیم لیکن در همان حال و با گذشت زمان اندکی دوباره حال خراب و درد به سراغ ما می اید. تنها چیزی که انسان را از این درد ها دور می کند کار است ولی  با شروع دوره فراغت از کار و اسایش، دوباره این دردها شروع می شود به قول روانشناسان "سندرم روز تعطیل" برای انسان بروز می کند بدین صورت که انسان وقتی کار می کند دردها را فراموش می کند لیکن روز تعطیل احساس استرس می کند استرسی که در روز کاری بروزی در او ندارد. ولی شاید بتوان گفت کار  و علم اموزی  دوایی بر درد بی قراری انسان است که هم اکنون به نظر می اید و عاشورا نیز امپولی مسکن برای ان.
 خدایا درخواست مرحمی دارم که تو بهترین درمانگرانی، خدایا درب های حکمت و علم را بر روی ما بگشا تا بسویت از ان راه جلب و جذب شویم ، جلب و جذب شدنی از روی معرفت، و علم نه از روی احساسات خدایا انچنان که هستی و حقیقت را افریدی ان را به ما بنمایان تا حقیقت را دریابیم و با شناخت در ان مجذوب شویم.           
27/ژانویه/2009 - دهلی نو 

+ نوشته شده در سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۸۷ ساعت 22:18 شماره پست: 28

نظرات (0)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
ح‌سین ق‌دیانی, [4/26/2024 12:01 PM] از هادی_چوپان درس بگیریم آیینه‌ی توماج_صالحی باشیم ح‌سین ق‌دیانی...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
محکومیت به خواندن کتاب شهید مطهری در کنار مجازات زندان! محمد مطهری یک قاضی محترم، شروین حاجی‌پور ...