کدام حرمت و اولویت دارد جسم یا روح

بر اساس اعتقادی که ما مسلمانان داریم خداوند انسان را از خاک افرید و از روح خود در این جسم خاکی دمید و بدین ترتیب انسان موجودیت یافت و البته صاحبان علم و معرفت می دانند که در خلقت انسانی انچه مهم و شگفت انگیز است روح و ماورا الطبیعه انسان است نه جسم او زیرا جسم انسان با طبیعت دیگر موجودات تفاوتی ندارد و در این زمینه همان مکانیسمی که بر بقیه پستانداران حاکم است کم و بیش در این جسم به کار گرفته شده است و ساختمان و کارکرد بدن انسان در این زمینه با بدن دیگران از جمله خوک ، سگ ، موش ، میمون و... چندان تفاوتی ندارد ولذا قوانین علوم مادی همچون پزشکی، شیمی، زیست شناسی و... بر همه نسبتا یکسان حاکم است و نتایج علمی  از اکثر قریب به اتفاق انان به انسان و بدنش هم تعمیم داده می شود، مثلا اثر داروها را محققین ابتدا بر  حیوانات تجربه می کنند و سپس با کمی کم و زیاد کردن دوز و یا مقدار خلوص همان را برای انسان تجویز می کنند، این است بدن مادی انسان و جایگاه ان در طبیعت به اعتقاد من جسم  مادی انسان که به سان ظرفی برای روح و ارزش ان نیز در همین حد ظرف است تصور کنید یک انگشتر ازدواج را که بسیار ارزشمند است و این انگشتر را زرگرها معمولا در یک جعبه زیبا قرار میدهند تا کثیف نشود و خط نیفتد حال کدام مهمتر است انگشتر یا ظرف ان اگرچه که این شاید مثال خوبی نباشد ولی تا حدودی می تواند این بحث را قابل تصور نماید  و لذاست که به نظرمی رسد جسم  چندان ارزشمند نیست و انسان ها از همین نوع نگرش به این جسم مادی است که در  رده های معرفتی تقسیم بندی می شوند و هرچه انسان به این جسم مادی و نیاز های ان بیشتر (از حد نیاز) توجه کند نشان از درجات کم معرفتی وی است. پس در این جا یک جنبه از مادی گرایی روشن شد و ان توجه به جسم و نیاز های ان و عدم یا کم توجهی به روح که مبنای وجود بشیریت بعنوان بشر است. به نظر من انچه بشر را بشر می کند (در مقابل مخلوقات دیگر) همین روح است. که ان هم از جنس روح خداوندی است و واجد مقداری از خصوصیات وصفات خداوند است. لذا این روح است که تقدس دارد و باید به دیده احترام نگریسته شود.

 شنیدم که حدیثی از بزرگان ما وجود دارد که که می فرماید حفظ آبروی مومن از خانه کعبه نیز بالاتر است شما نگاه کنید حج و کعبه در چه جایگاهی در اعتقادات ما مسلمانان قرار دارد، یکی از اجتماعات و عبادات خاص اسلام حج می باشد وان هم به محوریت خانه مقدس کعبه (که این همه سال مورد احترام بشر بوده است بعضی ان را به زمان اولین انسان که با روح خدایی افریده شد یعنی ادم (ع) برمی گردانند) ولی ابروی یک مومن و حرمت وی (که در ظرف زمانی محدودی در این دنیا زندگی خواهد کرد) از کعبه با ان قدمت و اهمیت که در حالت معمول اصلا قابل تصور هم نیست ،مهمتر است، به نظر من به این دلیل است که حرمت و کرامت انسانی همان حرمت و کرامت روح خداوندی است که در واقع باید احترام گذاشته  شود و اگر مورد بی احترامی قرار گیرد موجب گناه و ناپسند است.

البته به نظر من در بین علمای ما هم (خصوصا شیعه) بعضا اشتباه گرفته و کرامت را به جسم هم تسری داده اند و بزرگداشت اجساد مردگان نیز از این جهت خیلی در بین ما رواج و عمومیت یافته است به طوری که برای انان مزار های انچنانی می سازیم و... در حالی که وقتی روح که ارزش اصلی انسان به ان است از بدن جدا می شود این بدن اگرچه ظرف یک شی ارزشمند بوده است ، لیکن دیگر مرداری بیش نیست و فقط باید سریعا دفن شود تا متعفن نشود و باعث بیماری نشود و تاکید اسلام بر هر چه سریعتر دفن کردن و ثواب و وجوب دفن بدن مومن نیز بر همین اصل متقرقی بهداشتی استوار است که این جسم که از مقدار زیادی پروتین ساخته شده است و به زودی فاسد می شد سریعا دفن شده تا موجب الودگی نشود نه چیز دیگر و از طرفی این درست نیست که ظرفی که چنین چیز با ارزشی را در خود حمل می کرده است در پیش چشم صاحبان ان (بازماندگان) این طور متلاشی و متعفن و غیر قابل تحمل شود لذا حمل بر صواب دانسته که سریع دفن شود تا به طور منطقی به طبیعت برگردد. از طرف دیگر معمولا انسان ها هنگام مرگ به قول امروزی ها کلکسیونی از بیماری ها هستند که ویروس های ان در جسم انان وارد و فعال شده و بعد از مرگ چنانچه فکری به حال این ظرف حامل بیماری (بدن) نشود ممکن است حیات بشری را تحت الشعاع خود قرار دهد و... لذا به این سبب است که خداوند و مذهب و البته عقل (که تمامی احکام خداوندی و مذهبی برا اساس عقل است) دستور به حرمت دادن به جسم داده و گفته است با تشریفاتی که بعضی ساخته بشر و غیر منطقی و بعضی هم منطقی و لازم است، جسم را به خاک بسپاریم و یا در بعضی ادیان مثل زرتشت ان را در مکان رفیع قرار داده تا طعمه حیوانات شود و یا مثل هندو ها بسوزانیم و ... که تماما از یک منطق برخوردارند و ان این که دیگر این ظرف کار خود را کرده و باید به طبیعت برگردد. اما حرمتی که گاها زیادی به مردگان و مزار می دهیم امروزه ، به نظر می رسد انحرافی بیش نیست.

(این پاراگراف برای اطلاعات عمومی است و زیاد ضروری نیست که خوانده شود و خواندنش هم خالی از لطف نیست)
 خاطره ای بگویم از مزار و ... در هند، چندی قبل به مزاری در منطقه نظام  الدین در شهر دهلی نو رفتم تا هم  بازدیدی از انجا داشته باشم و هم با امد و شد کنندگان به مزار دیداری داشته باشم و با رسوم انان اشنا شوم در بدو ورود با یک جمع شش نفره از جوانان مواجه شدم که یا کلاه سفید (به قول ما عرق چین  مسلمانان ان را همیشه به عنوان سمبل مسلمان بودن و در عبادات مذهبی خود بر سر دارند) وبعضی هم که این کلاه نداشتند دسمالی بر سر گره زده بودند وان را پوشانده بودند و این رسم مردم مسلمان است که به احترام اماکن مذهبی مهم با سر بند وارد می شوند و سرلخت وارد ان نمی شوند (و البته این رسم تمامی هندوها و سیک ها نیز است که برای ورود به اماکن مذهبی خودسر برهنه وارد نمی شوند). در دست یکی از این افراد یک پارچه سفیدی بود که ابتدا به نظرم امد که این یک پارچه برش خورده و تا شده برای کفن یک مرده است که اماده اش کرده اند تا مثلا مرده را غسل دهند و بشویند و بعد کفن کنند. با خود گفتم انها را همراهی کنم وبه دنبال انان رفتم و فرد کفن به دست در جلو حرکت می کرد و بقیه از خیابان خاکی به قول فرمانده ما در جنگ مالرو (جاده باریک خاکی که در اثر رفت وامد ایجاد می شود و در کوه ها به ان می گویند مالرو) تا این که بعد از گذشتن از سرازیری و سربالایی ها به انتهای گورستان رسیدیم که مسجدی بود با صحن و محل وضو و... که معلوم بود برای نماز میت استفاه می شود و جزو مجموعه گورستان موقوفه مذکور بود (احتمالا نامش پیامبران بود) درانجا متوجه شدم که این که انان حمل می کنند جسد یک دختر بچه کمتر از 9 ماهه است که ظاهرا قبل از تولد مرده است و جوان سفید پوشی (در هند صاحبان عزا هندو و مسلمان سفید می پوشند واز این لحاظ از ما ایرانیان که سیاه می پوشیم متمدن ترند زیرا سیاه بر روح انسان اثر خوبی ندارد و غم می اورد وسفید شادی می اورد و انسانی که عزیزی را از دست داده  به شادی و فرح نیاز بیشتری دارد تا غم و افزودن به غم ، غم دیده خوب و مناسب به نظر نمی  رسد) که حدودا 16 تا 17 سال داشت پدرش می باشد و امام جماعت بعد از سوال که مرده پسر است یا دختر و صاحب ان کیست ، توصیه ای در مورد نماز میت که چند الله اکبر دارد و... به جمع کرد و نماز مختصری را بر این میت خواند ودعا کرد وهنگام رفتن هم گفت که جهت امور مسجد اگر پولی بدهند ثواب دارد که در این جا همین پدر جوان چیزی حدود سی روپیه (حدود 750تومان خودمان) داد و برای دفن وی حرکت کردیم مرده ما انقدر کوچک بود که در کفن  خود گم شده بود (دلم لرزید چون به یاد واقعیتی در جامعه هند افتادم که بعضی  مردم در این جا بعد از اطلاع از این که فرزند در رحم مادر دختر است ان را ازبین می برند داشتن دختر مشکلات زیادی در فرهنگ هند دارد حال این مورد هم همیطور بود یا نه نمی دانم ولی دولت هند در این راه تبلیغاتی داشت که این کار درست نیست مثلا عکس سونیا میرزا را زده بود که از تنیس بازان مشهور در هند و دختر مسلمان نسبتا زیبایی است که در جهان هم مقامات ورزشی اورده است و می گفت فرزند دختر خود را از بین نبرید ممکن است در اینده سونیا میرزا شود و افتخار کشور و....) علی ایحال بعد از نماز میت دوباره عرض گورستان را برگشتیم و در یک چاله ای که حدود 50 سانت در بیست سانت بود وارتفاع ان هم از 40 سانت تجاوز نمی کرد مرده را قرار بود دفن کنند اینجا بسیار ساده بود مرده را در ان قرار داده یک تخته سنگ روی این چاله درست در بالای لبه ان قرار داده و روی ان سنگ  خاک  ریختند و به رسم ما ایرانیان هر کسی یک مشت خاک روی ان ریخت و گور کن نیز کار را با بیل تکمیل کرد در روی ان نیز با خاشاک و شاخه در ختان  پوشاندند و روی شاخه ها هم تعدادی سنگ  گذاردند، شاید این برای این باشد که جانوران نتوانند قبر را باز کنند چون باز کردن این قبر با این کیفیت به سادگی و به اب خوردنی است زیرا به رسم ما ایرانیان که سنگ ها را در پایین ترین حد قبر بعد از جسد قرارمی دهیم انان سنگ در بالاترین لبه قرار می گیرد و کار ایرانیان به این لحاظ  از استحکام و کیفیت بهتری برخودار است و بر کار انان ارجعیت دارد زیرا وقتی از کنار قبر های قبلی می گذشتم دیدم که بارندگی زیر این سنگ رویی را سوراخ کرده وقبر به بیرون روزنه یافته است طبعا بو و... به بیرون نفوذ خواهد کرد ، علی ایحال بعد هم دعایی و در سرقبر خوانده شد  و برگشتیم این را هم بگوییم که قبل از بستن درب قبر به رسم ما صورت مرده را باز کرده و به رویت صاحب ان رساندند و صورت سفید و کوچکی از یک دختر کامل شده بود که ارام خوابیده بود. قلبم تکان خورد و به یاد زنده بگور کردن دختران افتادم که در زمان قبل از اسلام رواج داشته و واقعا چقدر ظالمانه بود و در جامعه هند و دیگر جوامع نیز به نوعی دیگر هنوز مثل 1400 سال قبل جریان دارد و این پری رویان نرم مزاج را که مظهر لطافت خداوندی و زیبایی ها و دلنشینی ها هستند را با بیرحمانه ترین روش از بین می برند یعنی گل را با خشونت که در واقع تناسبی نیست. بگذریم مراسم تمام شد و این اجتماع اندک به درب ورودی که غسال خانه و ساکنین و کارگران مزار امدند و چیزی حدود 1600 روپیه به غسال و قبر کن و... دادند و وقتی این پسر این پول ها را می داد چهره اش را ناراحت می دیدم که اعتراض داشت ولی چاره ای نبود و باید این مبالغ داده می شد چون گروگان در این مزار داشتند.  پرداخت هم که انجام شد مزار را ترک کردند مزار هم مثل مزار های ما بود با قبور جور واجور از قبوری که به بلندی یک تپه بود و قبوری که نام ونشانی نداشت از افغانی های مهاجر که در این جا  فوت کرده بودند تا بنگالی ها و... همه در این جا دفن شده بودند در اعلامیه ای هم که در ابتدای این مزار امده بود که برای هزینه قبر و زمین مبلغی پرداخته نشودو فقط هزینه کارگران پرداخته شودو چنانچه هم مبلغی خلاف ان در یافت شد به موقوفه و انجمن اداره کننده ان خبر دهد. خلاصه که این بود گزارش دیدار از این قبرستان

 مطلبی می خواستم از این همه داستان استفاده کنم این بود که از این مالرو (راه عبور خاکی نفر رو طول گورستان) که به سمت قبر که می خواستیم برویم فاصله ای به اندازه بیست متر فاصله داشت که همه کفش  های خود را در اوردند و به سمت قبر حرکت کردند و به من هم اشاره کردند که گفتم لازم نیست و با کفش امدم انها خیلی مواظب بودند که روی قبر کسی نرود خلاصه خیلی به این اماکن تقدس قائلند که به نظر این لازم نیست و انحرافی است که در طول تاریخ و محور شدن جسم به جای روح در کار بشریت اتفاق افتاده است. تازه این مشکل در بین علمای دین هم هست، یادم می اید که یک قانونی مطرح شده بود که افرادی که مرگ مغزی هستند و در استانه مرگ، اعضای مورد استفاده بدن انان برای انسان های نیازمند قابل استفاده شود ، مورد استفاده قرار گیرد و این قانون با این استدلال که جسد مومن را نباید مثله کرد و جسد مومن حرمت دارد مورد اشکال واقع شد حال این که به نظر من این ظرف (جسد) اگرچه چیز گرانبهایی را با خود حمل می کرده است، ولی بعد از جدا شدن روح حتی ارزش نگهداری هم ندارد و باید سریع مدفون شود. حال اگر حرمتی هم گذاشته می شود به حرمت روح است نه به خود جسم، که بعد از مرگ مرداری بیش نیست تازه اگر این جسد بتواند ظروف حامل روح های زنده ای را هم کمک کند که چه خوب است که استفاده شود ولی همانگونه که دیده می شود به جسد مومن اهمیتی داده می شود که چندان به این شکل لازم به نظر نمی رسد و از نظر من این روح است که باید حرمت داده شود نه جسم. البته این قانون بعد ها به طریقی به تصویب رسید ولی انچه واقعیت است این که این سو تعبیر در بین قشر علما به اندازه عامه وجود دارد و اگر از من سوال می کردم می گفتم که از انجا جان مومن نسبت به جسم حامل ان  محترم تر و از اهمیت بالایی قرار دارد و این وجود (روح) است که شریف است و باید  به هر نحو ممکن حفظ شود لذا این قانون باید در حد اکثر امکان اجرا شود در حالی که تفکر موصوف حرمت را بر جسد داد و بر انسان زنده که به این اعضا نیاز داشت حرمتی قایل نشد و اگر قایل شد هم به اندازه جسد نبود. پس این روح است که باید در سرلوحه کار و توجه قرار گیرد و جسم در درجه دوم البته باید توجه داشت که نباید از جسم هم قافل شد چون روح سالم در جسم سالم رشد می کند و ظرف هم بر محتوا تاثیر دارد. دوجانبه نگیری از یکسویه نگری بهتر است و باید به جسم و روح رسید و هر در را در حد و اندازه لازم مورد عنایت قرار داد.

 دهلی نو - 8 نوامبر 2008 

+ نوشته شده در شنبه هجدهم آبان ۱۳۸۷ ساعت 17:25 شماره پست: 14

نظرات (0)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در استاد شجریان و شوره زار جامعه ...
زنده یاد استاد شجریان و اصولگرایان افراطی...."بازنشر" علیرضا کفایی دور برگردانِ بختِ این ملت بود ...
- یک نظز اضافه کرد در طوفان الاقصی، تله ایی به پهنای...
جنگ صلیبی «قوم برگزیده یهوه» و «حاکم برگزیده الله» علی افشاری ‏ جنگ غزه ‌و‌ در ادامه رویارویی نظام...