یلدا و دمیدن صبح امید توام است

یلدا و دمیدن صبح امید، توام است

یلدا! گرچه تو طولانی ترین شبی،        اما مسیح امید من نیز، در تو ایجاد می شود

نی در پی مسیحمُ، نی منجی ام که من،        امیدوارمُ، و امید در روح مسیحایی تو آغاز می شود

با این که سردی هستیُ، و سرماست در تو اوج،       اما بدین شبِ سرد، روح امید آغاز می شود

ما را به آمدنت، صد هزار، خوشیست        چون در پَس تو، تولد روشنی آغاز می شود

من چله نشین سردی دوران سردی ام       بعد تو چله به چله روشنی آغاز می شود

تاریکی ات بلند و سرد، اما تمام شدنیست،        روز های خرمیست که در پس تو، آغاز می شود

یلدا! تو چله سرد را آغازُ، و باز سردی ایی،      لیکن به سردی ات، بهاری گرم، در پس آغاز می شود

من در پی بهار سبزُ دلکشم اکنون،      این انتظار از صبح سرد تو آغاز می شود

لاله ها بروید از خاک سردُ یخ زده ات،     چون در دلم، پایان غم، از آمدنت آغاز می شود

تاریکی طولانی ات، نشان ز پایان این شب هاست     چو عمر شب اوج گرفت، مرگش آغاز می شود

به نظم در آمده در 27 آذر 1398

 

 

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
سنگ بسته و سگ رها کردند اینکه حرام و حلال شرع کدام است و به فرمایش مقام معظم رهبری چه نسبتی با حرام...
- یک نظز اضافه کرد در زندگان مرده، قورباغه پز شدن، و...
در کشوری که فسادبزرگ چای دبش را "فسادنمایی" می نامید، می‌شود دم از عدالت زد؟ روزنامه جمهوری اسلامی...