دست نگهدارید؟!! به راحتی بیرون نریزید! شاید آخرین نسخه از یک جزوه، یک کتاب نایاب، یک سند ارزشمند، دستنوشته ایی از یک انسان فرهیخته و ناآشنا، دلنوشته های یک آشنا به عالم دل و... در بین همین اوراقی باشد که شما آن را لایق زباله انگاشته اید، و قصد بیرون ریختن آن را دارید!
این روزها خانه ها آنقدر کوچک، و بدون انباری و کتابخانه مناسب است، که همواره مواردی هستند که می پنداریم باید از شرش خلاص شویم!
اما از آن سو نیز شهرهای ما از کتابخانه هایی با وسعت، قوانین و تدابیر لازم، و کتابدارهایی با وسعت نظر مناسب و حساس به گنجینه های اطلاعات و... برخوردار نیست که پذیرای کتاب ها و اسنادی باشد که اگر شهروندان دیگر بدان احساس نیازی ندارند، اما به واقع حاوی اطلاعات خوبی در مورد مناطق، اوضاع، بزرگان و... شهر و یا منطقه ماست، آنرا با آغوش باز پذیرا باشند و حفظ نمایند.
قلب یک شهر را باید آرشیو اسناد، کتاب ها و میراث نوشتاری، صوتی و تصویری در مورد آن منطقه تشکیل دهد، و همواره این کتابخانه ها و کتابدارهایش باید با حرص و ولع تمام در انتظار افرادی باشند که دارایی نوشتاری، گفتاری، تصویری و... خود را بدان هدیه می دهند، تا هم کتابخانه ها همواره تکمیل محتوا شوند، و هم دُردانه های دانش و آگاهی در بین زباله ها به خمیر ساخت کارتن، بسته های کادو و... سپرده نشوند.
عکس هایی که در این پست می آید برگ هایی از کتابچه اییست که در سال 1346 توسط "جمعیت شیر و خورشید شهرستان شاهرود" که همان "جمعیت هلال احمر" فعلی محسوب می شود، تهیه و چاپ گردید، و دارای اطلاعات و آمار جالبی در خصوص وضعیت شهرستان شاهرود و بخش های تابعه آن در آن زمان و پیش از آن است، که محتوایش نشان می دهد این پروژه توسط انسان کاربلد و فرهیخته ایی انجام، و اطلاعات جمع آوری و ثبت گردیده اند، و به صورت واقع بینانه ایی، دست اندرکاران این کتابچه آنرا "شناسنامه شهرستان شاهرود" نامیده اند.
این کتابچه نیز از جمله کتاب ها و اوراقی بود که برای خمیر شدن به کارخانه خاص این امر، فرستاده می شد، که از قضا در تور انسان دانا و گوهرشناسی افتاد که قدر آن را دانست، و از این محموله جدا کرد، و نجات داد؛ گزیده ایی از این کتابچه را عکس برداری کردم، که عینا می آورم :
http://mostafa111.ir/neghashteha/articel/sokan-in-on/891.html#sigProId867b2cefb1