The Latest
آی مردم! به گمانم که غلط آمده ایم
آی مردم
به گمانم که غلط آمده ایم
راه را برگردیم
جاده از نور خدا، خاموش است
هیچکس، حوصله عشق ندارد اینجا
به خدا، هیچ رسولی به چنین راه، نخوانده ست کسی!
جاده بی آبادی
و سراسر، همه جا، ویرانی ست
تا افق، بذر عداوت كِشتند
راه پر جذبه، ولی بی مقصد
همه همسفران، دلگیرند
و کسی را، غم این قافله، در خاطر نیست
من به چشمان همه همسفران خیره شدم
برق چشمان همه، خاموش است
چشم و دستان همه، پر خواهش
و لب، از گفتن یک خسته نباشی، محروم!
و دل از عشق، تهی
و سکوت، حرف لبهای همه ست
خنده، این واژه دیرینه، کهن، منسوخ است
چاه ها خشک، پر از یوسف بی پیراهن
همه در جمع، ولی «تنهایند»
آی مردم، به گمانم که غلط آمده ایم
قطره ای عشق به همراه کسی نیست، در این راه دراز
و سرابی در پیش، که همه قافله را، خواهد کشت
جاده ای خوانده تو را رو به هبوط
جاده ای رو به سقوط
آسمانش دلگیر
ابرها، بی باران
خرمن جهل و عداوت، انبوه
به مزارع، علف نفرت و غم روییده
اگر این جاده درست است، چرا ناشادیم؟
اگر این راه نجات است، چرا ترسانیم؟
هر چه در راه جلو رفته، عقب مانده تریم
هر چه در اوج، فرو مانده تریم
هر چه نوشیده، عطشناک تریم
هر چه بر توشه شد افزون، که حریصانه تریم
آی مردم، به گمانم که غلط آمده ایم
راه این قافله، بی راهه خودخواهی ها ست
نه خدایی، که نمایاند راه
نه رسولی، که بخواند بر عشق
نه امامی، که برد قافله تا منزل نور
و کسی نیست، پیامی ز محبت بدهد
زنگ این قافله، زنگ دل ماست
بار آن، تنهایی
مقصدش، غربت دل های همه همسفران
هر چه از عمر سفر می گذرد، می بینم
از خدا دورتریم
ره سپردیم به شب
و همه همسفران، خواب به چشم
دل به لالایی دزدان حقیقت دادیم
همه در قافله؛ غافل ماندیم
این چه راهی ست خدایا که درآن
هیچ کسی، شاخه گلی به کسی هدیه نکرد
و سلامی، دل ما شاد نکرد
مرگ همسایه، نیاشفت دگر خواب کسی
گل لبخند، به لبهای کسی باز نشد
مرگ پروانه، دل شمع کسی آب نکرد
دست گرمی، دست همراهی ما را نفشرد
کسی از جنس دعا، حرف نزد
ریه ها، پر شده از واژه ی مرگ
هیچ چشمی، به سر ختم «شرافت» نگریست
هیچ کس، مرگ «محبت» را جدی نگرفت
کسی از کشتن احساس، خجالت نکشید
سر شب، یک نفر آهسته ز من می پرسید:
جاده سبز «سعادت»، ز کجا باید رفت؟
من از او پرسیدم :
از خدا، چند قریه دور شدیم؟
من ندانسته در این راه چه پیدا کردم
ولی فهمیدم، که حقیقت گم شد
و نشانی هایی، که رسولان به بشر می دادند
من در این جاده، نمی بینم هیچ
خانه پاک خدا، آخر این جاده، نباشد هرگز
آخر جاده بدان حتم که حق، با ما نیست
سر آن پیچ، جدا گشت ز ما
آی مردم، به خدا راه غلط آمده ایم
من دلم می خواهد برگردم
و به راهی بروم، که در آن راه، خدا همسفر من باشد
من دلم می خواهد
به سلامی، گل لبخند نشانم بر لب
سبزه و نور و گل و آینه را دریابم
و همه هستی را
از نگاهی که خدا خالق آن است، تماشا بکنم
از غم و غصه، که ره توشه این قافله شد
من سیرم
من دلم می خواهد، عاشق همسفرانم باشم
عاشق آنانی، که به راهی بجز این راه
کنون در سفرند
و نخندم به غم همسفر ناشادم
و بدانم که خدا، مال همه ست
من دلم تنگ محبت شده است
کار دل، دادن خون در رگ نیست
کار دل، عشق به زیبایی هاست
راه ما، راه پر از اندوه است
راه را برگردیم
شعله ی عشق در این جاده، دگر خاموش است
جاده ای را که در آن نور خدا نیست، بدان تاریک است
دل من، همره این قافله نیست
من دلم، تنگ خدایم شده است
آی مردم، مردم
کار سختی ست، ولی برگردیم
برسیم تا سر آن پیچ زمان
که خدا، از دل ما بیرون رفت
سر آن پیچ که حق
رو به جلو رفت
و ما پیچیدیم
شعر زیبایی از کیوان شاهبداغی
+ نوشته شده توسط سید مصطفی مصطفوی در 12:23 PM | جمعه هفدهم مرداد 1393
استاد عزیزم، فیلسوف و شاعر توانا، دین پژوه قدرتمند و صاحب خلق زیبای محمدی (ص) جناب دکتر سید عبدالحمید ضیایی (http://ziaei2007.blogfa.com/) این چنین خود را توصیف می کند :
"دمی میان دو عدم. به فرض محال اگر برای رسیدن به حقیقت / حقیقت ها راهی وجود داشته باشد فقط و فقط در بیراهه هاست. گاهی شعر می گویم . به فلسفه هم علاقه دارم. تعریفم از فلسفه هم چیزی شبیه این است که تا حد ممکن تلاش کنم که بی دلیل حرفی نزنم و بی دلیل هیچ حرفی را هم نپذیرم. از تمام موقعیت های آدمی "تنهایی" و "شک" را بیش از همه دوست دارم و از ایمان های شناسنامه ای و یقین های موروثی بیزارم. بی قراری و طلب را بر آرامش های وهم آلود ترجیح می دهم و راه و رفتن برایم از مقصد بسیار شریف تر و مهم تر است. جان آدم ها برایم مهم تر از ایمان آن هاست. می کوشم تا حد ممکن از کسی ناراحت نشوم. همین طور گاهی وقت ها تلاش می کنم تا به تعبیر بودای بزرگ: در حین بازیگری تماشاگر هم باشم... شک ندارم که زیبایی ها فقط از دور زیبا هستند و از نزدیک هیچ جا هیچ خبر ی نیست..."
+ نوشته شده توسط سید مصطفی مصطفوی در 4:22 PM | دوشنبه سی ام تیر 1393
نیما یوشیج بر برگ جشن یک سالگی فرزندش نوشت :
"پسرم ! یک بهار، یک تابستان، یک پاییز و یک زمستان را دیدی، زین پس همه چیز جهان تکراریست، جز مهربانی."
جز مهر زندگی تمام تکرارهای بی خودیست.
+ نوشته شده در یکشنبه چهاردهم اردیبهشت 1393 ساعت 9:31 شماره پست: 426 توسط سید مصطفی مصطفوی | نظرات
ای ظلم کشیده های عالم ، ای تحت ستم ها که دل هاتان از ظلمی که نسبت به شما روا می شود خون است و قلب هاتان از ناتوانی در تغییر در این وضعیت در فشار و دست تان هم از کلفتی گردن ظالم به جایی نمی رسد، ببینید سید مظلومین عالم (ع) چگونه ظالمین را به خدای قدرتمند خود حواله می دهد و در حق خود به عنوان چشنده ظلم ظالمین دعا می کند.
"الهی بر محمد و آل او درود فرست و ستمگران و دشمنانی که به من ستم کنند را با قوت خود از ظلم باز دار و با قدرتت از تندی و سلطه او بر من بکاه و او را به کار خود مشغول ساز و در برابر دشمنانش او را ناتوان گردان و او را مجال ستم مده. چنان مرا بر دشمنم چیره ساز که خشم درونم آرام گیرد و داد دلم را از و به طور کامل بستان. در عوض ظلمش به من، مرا بیامرز و به خاطر رفتار ناشایسته اش در حق من، رحمتت را در حق من بگستر که هر مکروهی در برابر خشم تو ناچیز است و هر مصیبتی در برابر غضب تو آسان نماید. الهی آن گونه که مظلوم واقع شدن را در من نکوهیدی مرا یاری کن که در حق احدی ستم نکنم. الهی جز تو به کس دیگری شکایت نکنم و غیر تو از هیچ سلطانی مدد نجویم و هرگز این کار را نکنم پس بر محمد و ال او درود فرست و دعایم را به اجابت برسان و شکایتم را با تغییر در حاکم مقرون فرما. الهی اگر خیر و صلاح مرا در آن می بینی که گرفتن حقم و انتقام از آنها که بر من ستم روا داشتند را تا روز جدایی و گردآوری دشمنان به تاخیر بیندازی پس بر محمد و ال او درود فرست و مرا با نیتی صادق و صبری مستمر و دائم یاری نما و مرا از بدخواهی و حرص طمع کاران پناه ده و در دلم تصویر ثوابی را که برایم ذخیره کردی و کیفر عقابی که برای دشمنانم مهیا کرده یی نقش فرما و این را سبب قناعت و رضایت من بر قضا و قدر خود و مایه اعتمادم به آنچه برگزیده یی قرار ده"
آمین رب العالمین - (منبع صحیفه سجادیه)
نوشته شده در یکشنبه بیست و چهارم فروردین 1393 ساعت 21:28 شماره پست: 416
"الهی حاجتی از تو دارم که خود از دست یابی بدان ناتوانم و راه و چاره ای به ذهن ندارم و نفسم این پندار باطل را چنان آراسته که حاجت خویش نزد کسی برم که خود در رفع نیازش به تو محتاج است و این لغزشی است که خطاکاران کنند و این اشتباهی است که باعث سقوط گناهکاران شود آنگاه با یادآوری تو از غفلت خویش آگاه شدم و با توفیق تو از لغزش برخواستم و برگشتم و با راهنمایی ات خود را از پرتگاه اشتباهم عقب کشیدم و عرضی کردم، پروردگارم منزه است چگونه نیازمندی دامن محتاجی دیگر بگیرد و به چنان تهی دستی و بی نوایی چون خود روی آورد؟ پس با اشتیاق ای خدای من آهنگ تو کردم و با اعتمادی تمام امید به درگاهت بستم و دانستم برآورده ساختن تمام خواهش هایم برای تو سهل است که در غنای تو تمام آنچه برای من بزرگ است، حقیر و بی ارزش می نماید و همانا کرمت از درخواست کسی به تنگنا نمی افتد و دست بخشش تو بالاترین دست هاست." (منبع صحیفه سجادیه)
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و چهارم فروردین 1393 ساعت 20:51 شماره پست: 415
به نام حکمران کل - مورخ 16/2/1392 نشستی تحت عنوان "جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده امریکا : حکمرانی – منطقه ایی و جهانی در قرن بیست و یکم" در تالار حنانه دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران برگزار گردید. در این نشست علمی که از ساعت 14 الی 30/19 ادامه داشت اساتید محترم از نقطه نظرات گوناگون به بررسی موضوع مذکور پرداختند که خلاصه آن به شرح ذیل ایفاد می گردد :
دکتر مرندی (ریاست محترم دانشکده مطالعات جهان) : حکم اساس علم سیاست است. و امریکایی ها در سند حکمرانی جهانی از حکم یاد کرده اند. حمله اسراییل به سوریه و حمایت عربی- ترک علیه سوریه در کنار حمایت اسراییلی - امریکایی نشان می دهد که ساختار فعلی جهانی جوابگوی نیازهای ج.ا.ایران نیست. امروز در غرب استفاده از تلویزیون المنار جرم می باشد ولی همین فضا برای شیوخ وهابی که آدرس و تلفن مشخص دارند و از همان شبکه ها اعلام هم می کنند و حکم و فتوای علنی و رسمی به قتل جمعی دیگر از مسلمانان می دهند آزاد می باشد. ایران به صورت وسیع تحریم همه جانبه می شود و در چنین وضعی دبیرکل سازمان ملل حتی از موضع گیری شفاهی علیه این اقدام غیرقانونی خودداری می کند. سازمان های بین المللی بر مبنای منافع و نفوذ قدرت های بین المللی عمل می کنند و نه بر اساس قانون و فلسفه ی وجودیشان که حفظ صلح و امنیت جهانی است. سازمان های مثل WTO که ساز و کار حل اختلافی دارند وقتی سیستم بانکی کشورمان تحریم می شود و یا سوئفت به عنوان یکی مکانیزم بین المللی بانکی تعطیل می شود هیچ اقدامی نمی کنند در حالی که صدمات این اقدامات مردم 75 میلیونی ایران را نشانه رفته است و جان آنان را به خطر انداخته است و وقتی اعتراض هم می کنیم می گویند این را ثابت کنید که جان مردمتان در خطر است؟!! ولی این روشن است وقتی سیستم داد و ستد بانکی یک کشور قطع می شود خرید دارو هم برای آنان مشکل می شود و این نیاز به اثبات ندارد. آنچه که روشن است در سال 2050 قدرت اول جهانی چین خواهد بود و هند و امریکا نفرات دوم و برزیل و اندونزی و مکزیک و... مقامات بعدی جهانی اند و در بین ده کشور اول دنیا این فقط امریکاست که از جناح غرب حضور خواهد داشت لذا باید از سمت غرب ما به سمت شرق و این کشورها شیفت کنیم. باید به جای نگاه به گذشته نگاه به آینده داشته باشیم.
جناب آقای دکتر شعرباف (معاون محترم دانشکده مطالعات جهان) :
امام علی (ع) می فرماید "اگر کسی غفلت کند دیگران بیدارند" ما اگر خواب باشیم دیگران بیدارند در اسراییل سمینار مهمی تشکیل شد که یکی از مصوبات آن انتقال بحران به سمت شرق بود و همین هم شد بهار عربی و یا بیداری اسلامی که تهدید مهمی برای اسراییل شده بود در عرض چند ماه با کمک کشورهای مسلمان از جمله عربستان و قطر و امارات و ترکیه و اردن به سمت شرق منتقل شد و بهار عربی که مزدوران امریکا در منطقه را نشانه رفته بود به سمت بحث شیعه و سنی انتقال داده شد و این همانی است که اکنون در سوریه و عراق شاهدیم. آنها پروژه ایران هراسی را وجهه عملی دادند. در اسراییل هم انتخاباتی صورت گرفت که جناح جنگ طلب به رهبری نتانیاهو به قدرت رسید و جناح میانه رو اسراییلی را با این انتخابات به حاشیه راندند. این ها زنگ خطر را برای ج.ا.ایران به صدا در آورده است. ما البته نباید ترس از درگیر شدن با اسراییل را داشته باشیم اگر چه دولت اسراییل دولت بحران زی است و بر اساس بحران شکل گرفته و با بحران ادامه حیات خواهد دارد. تاسیس جبهه پایداری و دوباره سازمان دادن به چنین ساختاری می تواند کارساز باشد و باید جبهه ای در برابر اسراییل تشکیل شود. در خصوص بحث شیعه و سنی هم مشکلی درست شده که راه حل کوتاه مدت ندارد ولی در مواجهه با آن نگاه فقهی ما را بیشتر از هم دور می کند و از این امر باید اجتناب کرد.
جناب آقای دکتر امیری :
آنچه در عراق شاهدیم محصول سلطه انگلستان در منطقه است مرزهایی که توسط آنان به صورت مصنوعی در منطقه ایجاد کردند و مثلا کردها را بین چند کشور تقسیم کردند. اکنون عراق متشکل از کردهای آریایی و اقلیت اهل سنت و اکثریت شیعه است. این وضعیت در ترکیه هم هست ترک های تورانی با کردهایی آریایی تناسبی با هم ندارند. ساختار فعلی عراق فدرالی شده است. امریکایی ها بین سال های 1991 تا 2001 به دنبال کودتا در عراق علیه صدام بودند تا شاکله کشور بهم نخورد ولی موفق نشدند. سوال اساسی این است که آیا امریکایی ها به دنبال آزادی مردم عراق بودند؟!!! این را سخنان کالین پاول پاسخ می دهد که گفت به دنبال حمله به عراق به دنبال نمونه سازی برای منطقه بودند که آن عبارت بود از ملت سازی و نخبه سازی و الگو سازی برای منطقه. اشتباهات راهبری امریکا بعد از حمله به عراق باعث شد که در این پروژه ها ناموفق باشند. امروز سه جریان شیعه و کرد و سنی در عراق در حال رقابتند. کردها که از سال 1992 در شمال عراق در قدرت بودند و تجربه زیادی داشتند در جریان بعد از صدام به اکثر خواسته ای اساسی خود رسیدند و آن را در قانون اساسی عراق گنجاندند و آن عبارت بود از فدرالی کردن کشور، گنجاندن زبان کردی به عنون زبان رسمی و به رسمیت شناخته شدن نظامی چند قومیتی. اقلیم کردستان امروز قانون مختص به خود دارد و در برابر قانون دولت مرکزی اولویت با قانون اقلیم است. حکومت در اقلیم کردستان در قانون اساسی عراق به رسمیت شناخته شده است. اقلیم کردستان سیاست خارجی ، دفاعی و اقتصاد مختص به خود دارد. کشورهای عربی که روزی تجزیه عراق برایشان خط قرمز شدید بود اکنون با همین وضعیت که درست در مقابل سیاست اساسی آنهاست در امنطقه کردستان حضور سیاسی و دیپلماتیک و اقتصادی قوی دارند و این منطقه رشد ۶٪ را تجربه می کند و شهرهای آن در مقابل شهرهای بمبگذاری شده دیگر عراق قابل مقایسه نیست. کردستان عراق اکنون در مسایل ترکیه و سوریه نقش خود را دارد. چشم انداز آینده هم ادامه نظامی فدرالی را نوید می دهد. اقلیت سنی همچون زمان صدام به دنبال قدرت مرکزی با محوریت خود هستند و کردها شدیدا با این امر مخالفند و شیعیان به دنبال محوریت حکومت مرکزی با حمایت اهل سنت و کردها هستند. آنچه روشن است امریکا با دادن 4000 کشته و 15 هزار مجروح که چند برابر خسارت جنگ ویتنام خسارت روحی به مردم امریکا تحمیل شد در نهایت هم به گفته خودشان شکست خوردند. امریکا در هشت سال 5 راهبرد را در عراق عوض کرد که آخرین آن راهبرد خروج آبرومندانه بود. امروز آنچه دیده می شود هماهنگی هایی است که انجام می شود اسراییل از ترکیه به خاطر کشتی مرمره عذرخواهی می کند و PKK عقب نشینی می کند!!! در انتهی باید گفت که بحث قومیت ها یک موضوعی امریکایی است که به تناسب توسط امریکایی ها در کشورهای مختلف برای تجزیه آنها استفاد می شود و باید گفت که تغییر نقشه خاورمیانه از نقشه های جاری امریکایی هاست که در منطقه دنبال می شود و در این میان تنها ایران و مصر هستند که گفته می شود با توجه به سابقه تمدنی توان باقی ماندن دارند ولی باقی کشورها از جمله عربستان در مسیر تجزیه قرار دارند.
جناب آقای تاجیک :
در بحث سند منتشره توسط امریکایی ها تحت عنوانGlobal Trend که برای اولین بار با همکاری اروپایی ها و مشورت کشورهای عضو گروه بریکس و کشورهایی مثل امارات و ژاپن تهیه شد جالب این است که در منطقه ما از کشور امارات در این رابطه مشورت می گیرند که نه قدرت سیاسی و نه قدرت اقتصادی تولیدی است و این که از این کشور مشورت گرفته می شود شاید این پیام را برای منطقه دارد که نقش شما در روند جهانی همان خدمات دادن به دیگران است و کاری که امارات می کند همان نقشی است که برای شما در نظر گرفته شده است.
دکتر نقی زاده :
موضوع بسیار مهمی است که مطرح شده است. در بحث Global Governance 2030 برای اولین بار است که اروپا و امریکا مشترکا این گزارش را تهیه می کنند که نشان دهنده کاهش قدرت امریکا از یک سو و نزدیکی اروپا و امریکا از سوی دیگر است. مسایلی که در این خصوص میتوان گفت عبارتند از این که :
- نظام امریکا و اروپا در جهان متنوع کنونی مشترک و منحصر به فرد در جهان است.
- مدیریت منابع، تروریسم و...
- عدم توازن شامل کسری امریکا و مازاد چین مساله ای است که قابل تحمل نیست و باید حل شود.
- در این گزارش علیرغم گزارشات قبلی که امریکایی ها به تنهایی تهیه می کردند با مسولین نهادها و کشورهای دیگر مشورت کردند.
- سازمان های موجود توانایی کنترل چالش های جهان را ندارند.
- شیف قدرت جهانی به سوی قدرت های نوظهور مثل BRICS
- ظهور بلوک بندی های جهانی مثل گروه 20 و یا TPP (11 کشور پاسفیک) تحت عنوان ترانس پاسفیک
- نیاز به نهادی که بعد از مشورت قادر به عمل جهانی باشد. یک نظام انگلوساکسونی بزرگتر.
- باید جهانی ایجاد شود که کشورها در آن قابل پیش بینی باشند.
- قدرت اقتصادی امروز از بمب اتم هم مخرب تر است و امروز امریکا و اروپا با این قدرت فروپاشنده مواجهند.
- در بررسی و تحقیق در چنین صحنه ی جهانیی نیاز به تحلیل از جز به کل داریم تا بتوانیم فضای مبهم کنونی و روند آن را احسا نماییم. مثلا این که چین قدرت جهانی خواهد شد امری قابل پیش بینی است اما آیا تا آن سال با همین چین مواجهه خواهیم شد و با توجه به این که هر 50 سال چین از دورن فروپاشی دارد آیا تا قبل از رسیدن به چنان جایگاهی فروپاشی نخواهد داشت.
- هرچه ما دیرتر به سازمان های جهانی ملحق شویم هزینه بیشتری باید برای این الحاق بپردازیم. مسایل تحمیلی به ما هر چه بگذرد بیشتر خواهد شد.
- ژاپنی ها یک جنگ رو در روی تمام عیار با امریکا داشتند ولی دیدند که ایدئولوژی و نظامی گری کاری را پیش نخواهد برود لذا آن را کنار گذاشته و به سوی اقتصاد پیش رفتند و انتقام کشته های خود در نبرد نظامی را از امریکا در صحنه اقتصادی و از نیروی کار امریکا در داخل این کشور گرفتند و در عرض 24 سال قدرت اقتصادی جهانی تبدیل شدند.
- چین هم کشتار و خفقان و قحطی را کنار گذاشت و محور را اقتصاد قرار داد و او هم به زودی به قدرت جهانی تبدیل شد.
- کره شمالی هم یک قمار بزرگ را آغاز کرده که معلوم نیست چه نتیجه ای از آن ببرد.
در ادامه این نشست همچنین دکتر ایزدی به موضوع رابطه هند و امریکا پرداخت که امریکا به دنبال به زانو در آوردن مردم ایران و کشیدن آنها به خیابان ها هستند و تحریم ها موضوع هسته ای را نشانه نرفته است.
دکتر جمشیدی به موضوع نقش دیپلماسی در راهبرد دولت اوباما پرداختند که امریکا به دنبال نقش مستقیم در ایران است و از گرفتن اطلاعات دست دوم از متحدینش در مورد ایران بی اعتماد شده است و می خواهد محیط داخلی ایران را در دست خود بگیرد. آنها به دنبال مهار قدرت ایران هستند. خاور میانه ضعف امریکا را روشن کرد و امروز به سمت شرق آسیا شیفت کرده اند ولی چین در آنجا به آنها جایی نمی دهد و اسراییل هم نمی گذارد امریکا از خاورمیانه خلاص شود.
دکتر عاملی نیز به سند حکمرانی جهانی پرداخت و گفتند که موضوعات جهانی از جمله مهاجرت، بیوتکنولوژی و... وجهه جهانی دارند و اقدام مشترک را می طلبد. امروز دسترسی فرامحلی محقق شده و جهانی شدن به وقع پیوسته است. جهانی شدن امروز بحث ارتباطات است. حکمرانی جهانی دکترینی است که رویکرد چند قطبی کردن دارد و با شرکت نهادهای جهانی شکل می گیرد. مدیریت مشترک جهانی در ذیل حکمرانی جهانی مطرح می شود. "امریکا مرکزی" یک موضوع اساسی است که مرجعیت فکری و با محوریت امریکا در این صحنه مطرح است. جهانی شدن را نباید امریکایی شدن تلقی کرد صنعت حمل و نقل و ارتباطات محور آن است. فرا محلی شدن مهمترین شاخص این مرحله است.
همکاری یک راه مواجه است اما بر مبنای عملی صالح و نه معطوف به منافع
دکترین استقامت به معنی شلاق خوردن و تحمل کردن نیست بلکه استقامت فعال منظور است.
همکاری بر مبنای عرف بین المللی نیست بلکه همکاری بین مستضعفین بر مبنای حق و حقیقت و در مسیر الهی
الگوی اسلامی پیشرفت باید مد نظر باشد.
دکتر علی خانی هم پیرامون تفکر اسلامی متفکرین مسلمان و سیر تحول آن به ذکر سخن پرداختند. و در آخر هم توصیه کردند که در بعد جهانی ایران باید در بحث صلح و همزیستی و محیط زیست و... با جهان همکاری کند تا مشروعیت جهانی پیدا کند در جهان اسلام ایران باید همکاری روی اهداف و خواسته های مشترک داشته باشد تا جایگاه در خور خود را بیابد. در جغرافیای شیعه سرمایه گذاری بلند مدت برای افزایش توان و نفوذ معنوی داشته باشد و در جغرافیای فارسی زبانان سرمایه گذاری علمی فرهنگی و سیاسی لازم است که دیپلماسی فعال و هدف دار در این راه به همراه سیستم اداری کارآمد نیاز دارد.
دکتر رضوان طلب به رابطه دین و روابط بین الملل و حکمرانی بر محور عدالت پرداختند که در این سخنرانی عنوان نمودند که تعبیر حکومت اسلامی شیعه نارساست. خدا بنا ندارد که حاکمیتی داشته باشد و این نیست که بگوید من می گویم و تو اجرا کن. اگر راهنمایی فرستاده است برای هدایت است.لذا در مقابل نفرین حضرت ابراهیم علیه امت خود موضع می گیرد. خداوند همه را خانواده خود می داند و همه را دوست دارد. او هیچ منافعی بر ما ندارد. خدا منافعی از ما انتظار ندارد. چه عمل کنیم به دستوراتش و چه نکنیم گردی بر دامن کبریاییش نمی نشیند حضور خداوند در عرصه هستی جنبه حمایتی و هدایتی صرف دارد و هیچ توقعی از ما ندارد و برای خدا فرقی نمی کند که همه کافر شویم یا مومن . خدا فقط نگران خلقی است که برای تکامل آفریده است وقتی امام خمینی می فرماید به من خدمتگذار بگویید تا عناوین دیگری همچون رهبر و... این عینا همین وجه خدایی اوست و این همان انتظار خداوندی است. دین را نباید تنها خدا بیاورد بلکه ما هم در این امر دخیلیم. دین تندروی نیست مهمترین مشخصه دین اعتدال در همه وجوه است. دین سخت گیری نیست بلکه دین سمحه و سهله است. دین را ما سخت می کنیم ولی دین بسیار آسان است. عدالت عمود آسمان و زمین است و این در قالب همین اعتدال دیده می شود. نهاد دین چیست؟ دین نهاد ندارد بلکه دین امری فطری است. دین دور از طبع انسان نیست و از درون او سرچشمه می گیرد. دین امضایی است نه تاسیسی و 90% امور آن امضایی است سیره مستمره بشری و عقل بشری امضا می شود مثل طواف که در زمان جاهلیت هم همین هفت دور بود و اسلام هم همان را امضا کرد و ادامه یافت و احکام ما شد. دین در اخلاق تابع عرف است مگر مواردی که باید اصلاح شود. عقل حجیت ذاتی دارد.
در آخر نیز دکتر سعید آبادی به نقش سازمان های بین المللی پرداخته و روند قوانین بین المللی شده و نهادهای بین المللی را توضیح دادند.
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 22:24 شماره پست: 285
به نام آنکه آزادی انتخاب به بشر هدیه نمود
مورخ 23/2/1392 نشستی تحت عنوان "بررسی سیستم انتخابات فرانسه" در تالار حنانه دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران برگزار گردید. در این نشست علمی که از ساعت 14 الی 16 ادامه داشت اساتید و دانشجویان محترم از نقطه نظر گوناگون به بررسی موضوع مذکور پرداختند که خلاصه آن به شرح ذیل می باشد :
اروپایی ها از شانسی برخوردارند که ما برخوردار نیستیم و آن این که چنانچه با مشکلی مواجهه می شوند به کشورهای دیگر اروپایی نگاه می کنند که در شرایط مشابه با چنین مشکلی چگونه مواجهه شده اند. ولی ما در دوربر خود از چنین الگویی برخوردار نیستیم لذا خود به آزمون آن می پردازیم. قانون اساسی ج.ا.ایران و فرانسه از جهات مختلفی با هم شبیه هستند. شهید دکتر آیت و مرحوم دکتر حسن حبیبی قانون اساسی ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نوشتند و هر دو این بزرگواران از تحصیل کرده های فرانسه بودند. فرانسوی ها همیشه می خواهند متفاوت بوده و در جهان استثنا باشند. آنها ذهن دو قطبی دارند آنها هم مثل ما ایرانیان برچسب هایی در دست دارند به پیشانی همدیگر می چسبانند. فرانسوی ها روحیه محافظه کاری دارند تغییرات در این کشور همزمان با انقلاب بوده است و دسته های انقلابی و محافظه کار رو به روی هم قرار گرفتند. آنها تاکنون 15 بار قانون اساسی عوض کرده اند ولی هنوز هم ته دل با این قانون موجود کنار نیامده اند. ته دل فرانسوی ها مونارشیسم را می پسندد تا جمهوری. فرانسه همچون ایران یک نظامی متمرکز دارند. طی سالیان گذشته تمرکز قدرت بین مجلس و دولت رد و بدل شده است و این دو برای داشتن این قدرت با هم سالها جنگیده اند. به عنوان نمونه تا زمان شارل دوگل قدرت در دست پارلمان متمرکز بود. او قدرت را از پارلمان رییس جمهور منتقل کرد. تا زمان دوگل رییس جمهور را کالج انتخاباتی مجلس انتخاب می کرد و لذا رییس دولت ذیل مجلس قرار می گرفت او ابتدا این را از مجلس گرفت و پارلمان را تضعیف کرد.
فرانسوی ها خیلی دیرتر از دیگر اروپاییان به انتخابات تن دادند. قبل از انقلاب فرانسه فقط پول دارها حق رای داشتند و هر فردی میزان مالیات پرداخت کرده خود را به شهرداری ارایه می کرد و آنها بر همان اساس تعیین می کردند که فرد حق رای دارد یا خیر زنان فرانسوی تا سال 1944 حق رای دادن نداشتند و این حق رای را در این سال کسب کردند. نظام دو قطبی چپ و راست در فرانسه شدیدا رواج دارد و این چپ ها هستند که طرفدار دمکراسی هستند و جالب این که با توجه به این امر باید چپ ها به دنبال حق رای برای زنان می بودند لیکن برعکس این راست ها در فرانسه بودند که حق رای برای زنان را دنبال کردند. دلیل این امر هم این است که معمولا زنان محافظه کارند و چپ ها فکر می کردند با پوستن آنها به این روند محافظه کاران تقویت خواهند شد و همینطور هم شد. ژیسکاردستن سن رای را از 20 به 18 سال کاهش داد.
هر 5 سال یک بار انتخابات ریاست جمهوری است که این زمان هفت سال بوده که به 5 سال کاهش یافته است. تا جمهوری سوم و چهارم کالج انتخاباتی مجلس امر انتخاب رییس جمهور را به عهده داشتند ولی دوگل این را به رای هشتاد هزار نمایندگان مردم محول کرد و نهایتا هم به رای تمام مردم فرانسه موکول نمود. دوگل گفته بود که ما مجلس معقول می خواهیم. چند حادثه اتفاق افتاد تا دوگل به این امر توانست اقدام کند او ابتدا قضیه الجزایر را حل کرد و استقلال آن را به رسمیت شناخت و این در حالی بود که قدرت های قبلی جرات این اقدام متهورانه را نداشتند او از یک سو قصد نیز جان سالم به در برد و انتخاب سراسری رییس جمهور را به رفراندوم گذاشت و از نفوذ مردمی خود برای جا انداختن این امر استفاده کرد و از مردم خواست به این امر رای مثبت دهند. در فرانسه وزرا و نخست وزیر را رییس جمهور انتخاب می کند ولی حق برکناری نخست وزیر را ندارد. برای همین هم گفته می شود که رییس جمهور همواره یک متن استعفا نامه را امضا شده و بدون تاریخ به رییس جمهور می دهد و سپس به این پست گمارده می شود. میانگین نامزدهای انتخاباتی در فرانسه 5 نفر است و این به علت سختی گذر از فیلتر های گذاشته شده است. هرفردی که کاندیدا می خواهد بشود باید 500 امضا از بین نمایندگان استان های مختلف باید تهیه کند و از هر استان فقط 50 امضا می تواند بگیرد پس باید یک شخصیت جا افتاده باشد که بتواند 500 امضا از ایالت های مختلف تهیه نماید. فیلتر حزب سیاسی فیلتر دیگری است که باید فرد از آن بگذرد تا بتواند کاندیدا شود و برای همین هم می گویند که بدون حزب رفتن به الیزه محال است. گرفتن این امضاها کاری کرده که به راحتی نتوان کاندیدا ریاست جمهوری شد و لذا افراد بزرگی ازاین مسیر باز می مانند.
دوره ریاست جمهوری در فرانسه 5 سال و در ایران 4 سا است. این زمان هفت سال بود که شیراک آن را 5 سال کرد. ناپلئون بناپارت اولین رییس جمهور فرانسته بود. در فرانسه هم مثل ایران رییس جمهور می تواند در دوره دوم هم رییس جمهور بشود. شرایط رای دادن این است که فرد فرانسوی باشد ، 18 سال سن داشته باشد، از حقوق مدنی و سیاسی برخوردار باشد. در لیست های انتخاباتی هم نام نویسی کرده باشد.
گفته می شود که برای رییس جمهور شدن اشرافیت؛ داشتن حزب سیاسی غیر افراطی؛ ظرفیت شخصی و کاریزماتیک و پایگاه مردمی نیاز است.
پول سالاری در فرانسه همچون کشورهای دیگر رایج بود و فردی می توانست به این مقام برسد که بتواند پول زیادی را هزینه نماید. لذا پول سالاری به جای شایسته سالاری در فرانسه رایج بود. برای حل این معضل دنیا آمده و هزینه های انتخاباتی را شفاف سازی کرده است. لذا طبق قانون فرانسه باید یک سال قبل از انتخابات باید کاندیدا یک حساب بانکی باز کند و کلیه هزینه های انتخاباتی باید از این حساب پرداخت شود و در آمدها هم به همین حساب واریز شود. یک ذی حساب هم باید بر این حساب کنترل داشته باشد کمک مردم هم به این کاندیدا ها مشخص شده و در رقم های زیاد با چک باید صورت گیرد و از طریق همین حساب نقد شود. کمک نهادها و افراد حقوقی به کاندیداها ممنوع و هر گونه کمک خارجی هم ممنوع است. اگر ثابت شود که خلافی صورت گرفته اولا حتی اگر انتخاب هم شده باشد خود به خود عزل می شود و انتخابات ملغی اعلام می شود. هزینه های انتخاباتی را دولت تا 50% در صورت رای آوردن کاندیدا در حدود 5% آرای کل دریافت می دارد. اولا هزینه ها را کاهش داده اند نسبت به سالم سازی فضای سیاسی هم اقدام کرده اند. دولت یارانه حزبی به احزاب پرداخت می کند. کیفیت پوسترها؛ نوع کاغذ و اندازه آن تعیین شده است. در فرانسه با توجه به باز شدن حساب بانکی انتخاباتی از یک سال قبل کاندیدا ها مشخص هستند ولی در ایران کاندیدا ها در اخرین ساعات ثبت نام است که مشخص می شود. لذا در فرانسه یک سال فرصت دارند تا بستر رقابت بین رقبا را بچینند. پرداخت های دولتی و هدیه افراد حقیقی و احزاب هزینه تبلیغات را تعیین می کند سقف هزینه ها در دور اول انتخابات که همه هستند 7/13 میلیون یورو و در دور دوم که رقابت بین دو تن است 3/18 میلیون یورو است. هر فرد تنها می تواند 4600 یورو کمک مالی کند. این کمک باعث می شود که از این فرد تا این مقدار از پرداخت مالیات مبرا شود. گزارش مالی کاندیداها هم باید بعد از انتخابات اعلام شود. شورای قانون اساسی ناظر اصلی انتخابات فرانسه است و کاری شبیه شورای نگهبان در ایران دارد این شورا در سال 1958 تاسیس شد و اولین با در تاریخ کشور این شورا بر پارلمان فرانسه اولویت یافت و مسول نگهبانی از قانون اساسی در خلال قوانین به آن داده شد این شورا در دست رییس جمهور است و سه نفر از 9 نفر عضو آن را رییس جمهور تعیین می کند همچنین رییس آن را لذا رییس جمهور فرانسه از این مکانیزم استفاده می کند و بر مصوبات مجلس فرانسه کنترل کامل دارد و اعمال نفوذ می کند. مشکل دیگر انتخابات فرانسه بحث تقسیم بندی حوزه های انتخاباتی است که توسط جناح راست فرانسه علیه چپ ها زمینه سازی شد به طوری که در نقاطی که چپ ها نفوذ داشتند طوری حوزه های انتخاباتی را تقسیم کردند که نمایندگان احزاب چپ نتوانند (پدیده گرین مان درین) رای کامل برای رفتن به مجلس را کسب کنند و حوزه های نفوذ آنها خرد شده و بین مناطق دیگر و حوزه های انتخاباتی تقسیم شد. به طوری که یک حزب با 20% آرای ملی حتی یک کرسی در پارلمان ندارد و یک حزب تنها با ده درصد آرای ملی 17 کرسی در مجلس در اختیار دارد و اعتراضات هم تا کنون به جایی نرسیده است. سیستم انتخاباتی فرانسه بر اساس فرمول دو قطبی چند حزبی است و لذا اگر چه احزاب در دور اول انتخابات مبارزه شدیدی با هم دارند ولی در دور دوم می دانند که باید طوری مبارزه کنند که بتوانند با رقبا بعدا در تشکیل دولت ائتلافی کار کنند. لذا زیاد در صدد خراب کردن همدیگر نیستند این در حالی است که در انگلیس دو حزب تا حد امکان با هم مبارزه می کنند. شفاف سازی بر اساس نظارت که هم اعتماد داخلی و هم پرستیژ خارجی برای فرانسه می آورد. شورای قانون اساسی هم تا شکایتی نباشد حق ورود به اقدام ندارد. مردم نشان داده اند که اطلاعات سیاسی زیادی ندارند و در آخرین لحظات انتخابات احساس بر عقل آنها حاکم شده و رای می دهند. شعار انتخاباتی سارکوزی "باهم همه چیز ممکن می شود" بود.
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 22:18 شماره پست: 284
بعضی همواره تحفه هایی در جیب خود دارند که وقتی رو می کنند به انسان لذت دست می دهد و به دل می چسبد. ورای همه احادیثی که در منقبت (نه مذمت) قم از سوی ائمه ذکر می کنند که بعضا نیز در ذهن انسان سوال براگیز نیز هست شعری طنز گونه منسوب به حضرت امام خمینی (ره) در پیرامون قم و شرایط زندگی در آن از آقای بابایی (که از طالبان علم در قم می باشد و سال ها بدین راه رهرو است و بدون این که لباس خاص سالکان این راه را بپوشد به فراگیری علم مشغول است) شنیدم که برایم جالب بود.
ایشان در پاسخ به سوال من که در قم ساکنید؟ و آنجا چگونه جایی یافتید؟ این شعر طنز گونه منسوب به حضرت امام خمینی (ره) در این زمینه بیان داشتند که :
قم بدکی نیست برای محصل (نه معطل)
سنگک گرم و کباب گر بگذارد
بهر عبادت حرم مکان شریفی است
خانم زیر نقاب گر بگذارد
این گونه امام (ره) شرایط زندگی در قم را به تصویر کشیده اند که قم جایی برای زندگی کردن نیست بلکه فقط مکانی مناسب برای تحصیل است و آن هم برای محصلین نه برای معطلین که باید آن را ترک کنند. ایشان تحصیل علم و ریاضت را با هم دیده و ظواهر دنیوی را مانع علم آموزی می دانند. این قضیه برای مکه ی شریف نیز وجود دارد که شنیدم حدیثی وجود دارد که زیارت و اعمال حج خود را انجام داده و مکه را ترک کنید و در آن اقامت نکنید.
+ نوشته شده در جمعه نهم فروردین ۱۳۹۲ ساعت 13:29 شماره پست: 259
این سخن رهبر کشوری بزرگ و متمدن است که دیر از خواب غفلت بیدار شد و گوش خود را به سخن مشاورانی دوخت که او سلطنت و برنامه هایش را به نابودی بردند:
"مشاورینم دیواری بین من و مردمم بنا نهاده بودند. من نفهمیدم که چه می گذشت وقتی از خواب بیدار شدم که مردمم را از دست داده بودم" محمد رضا پهلوی
"My advisers built a wall between myself and my people. I didn't realize what was happening. When I woke up, I had lost my people."
Mohammed Reza Pahlavi
اللهم صل علی محمد و آل محمد، خداوند بر ما منت نهاد و از میان ما فردی را که بهترین خلق عالم بود و در اخلاق معجزه خداوند بر زمینیان را مبعوث فرمودند تا در حرکت مان شاخصی بارز داشته و دچار کجروی نشویم. ای مدعیان انسانیت ببنید و ببنیم چقدر به این ملکه اخلاق انسانی و خدایی شبیه هستیم.
1-هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می رفت
2-در راه رفتن قدم ها را بر زمین نمی کشید.
3-نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود.
4-هرکه را می دید مبادرت به سلام می کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.
5-وقتی با کسی دست می داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی کشید.
6-با مردم چنان معاشرت می کرد که هرکس گمان می کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.
7-هرگاه به کسی می نگریست به روش ارباب دولت با گوشه ی چشم نظر نمی کرد.
8-هرگز به روی مردم چشم نمی دوخت و خیره نگاه نمی کرد.
9-چون اشاره می کرد با دست اشاره می کرد نه با چشم و ابرو.
10-سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی شد لب به سخن نمی گشود.
11-هرگاه با کسی هم صحبت می شد به سخنان او خوب گوش فرا می داد.
12-چون با کسی سخن می گفت کاملا برمیگشت و رو به او می نشست.
13-با هرکه می نشست تا او اراده ی برخاستن نمی کرد آن حضرت برنمی خاست.
14-در مجلسی نمی نشست و برنمی خاست مگر با یاد خدا.
15-هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب می نشست نه در صدر آن.
16-در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی داد و از آن نهی می کرد.
17-هرگز در حضور مردم تکیه نمی زد.
18-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
19-اگر در محضر او چیزی رخ می داد که ناپسند وی بود نادیده می گرفت.
20-اگر از کسی خطایی صادر می گشت آن را نقل نمی کرد.
21-کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمی کرد.
22-هرگز با کسی جدل و منازعه نمی کرد.
23-هرگز سخن کسی را قطع نمی کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید.
24-پاسخ به سوالی را چند مرتبه تکرار می کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
25-چون سخن ناصواب از کسی می شنید. نمی فرمودـ« چرا فلانی چنین گفت» بلکه می فرمود « بعضی مردم را چه می شود که چنین می گویند؟»
26-با فقرا زیاد نشست و برخاست می کرد و با آنان هم غذا می شد.
27-دعوت بندگان و غلامان را می پذیرفت.
28-هدیه را قبول می کرد اگرچه به اندازه ی یک جرعه شیر بود.
29-بیش از همه صله ی رحم به جا می آورد.
30-به خویشاوندان خود احسان می کرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد
31-کار نیک را تحسین و تشویق می فرمود و کار بد را تقبیح می نمود و از آن نهی می کرد.
32-آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان می فرمود و مکرر می گفت هرآنچه حاضران از من می شنوند به غایبان برسانند.
33-هرکه عذر می آورد عذر او را قبول می کرد.
34-هرگز کسی را حقیر نمی شمرد.
35-هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب های بد نخواند.
36-هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد.
37-هرگز عیب مردم را جستجو نمی کرد.
38-از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی گرفت و با همه خوشخو بود.
39-هرگز مذمت مردم را نمی کرد و بسیار مدح آنان نمی گفت.
40-بر جسارت دیگران صبر می فرمود و بدی را به نیکی جزا می داد.
41-از بیماران عیادت می کرد اگرچه دور افتاده ترین نقطه ی مدینه بود.
42-سراغ اصحاب خود را می گرفت و همواره جویای حال آنان می شد.
43-اصحاب را به بهترین نام هایشان صدا می زد.
44-با اصحابش در کارها بسیار مشورت می کرد و بر آن تاکید می فرمود.
45-در جمع یارانش دایره وار می نشست و اگر غریبه ای بر آنان وارد می شد نمی توانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است
46-میان یارانش انس و الفت برقرار می کرد.
47-وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود.
48-هرگاه چیزی به فقیر می بخشید به دست خودش می داد و به کسی حواله نمی داد.
49-اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می امد نمازش را کوتاه می کرد.
50-اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می کرد نمازش را کوتاه می کرد.
51-عزیزترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران می رسید.
52-احدی از محضر او نا امید نبود و می فرمود « برسانید به من حاجت کسی را که نمی تواند حاجتش را به من برساند.»
53-هرگاه کسی از او حاجتی می خواست اگر مقدور بود روا می فرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعده ای نیکو او را راضی می کرد.
54-هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای معصیت باشد.
55-پیران را بسیار اکرام می کرد و با کودکان بسیار مهربان بود.
56-غریبان را خیلی مراعات می نمود.
57-با نیکی به شروران دل آنان را به دست می آورد و مجذوب خود می کرد.
58-همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت .
59-چون شاد می شد چشم ها را بر هم می گذاشت و خیلی اظهار فرح نمی کرد.
60-اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمی شد .
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم بهمن ۱۳۹۱ ساعت 10:12 شماره پست: 243