چاپ کردن این صفحه

عاشقانه ها - در معبد و میخانه عشق

01 شهریور 1397
Author :  

نوش کن شراب دل انگیز عشق را

که جان به تدبیر عشق گیرد جان

هزار واژه برون افتاد از پرده ولی

هنوز واژه ایی چو عشق نآمد که گیرد جان‎

تو ای عشق، ای کیمیای جان بخش دل   

 بیا تو ز پرده برون که جان گیرد، جان

هزار باده بخوردند و هزار جام پی در پی   

که از عشقِ وجودِ عشق گیرند جان

نوای عشق پیچیده در جای جای دلم اکنون

خوشا دلی که به جای جای عشق گیرد جان

در این کمند دل انگیز عشق ترانه سُرا

که جان عالمی به عشق گیرد جان

سحر ز باد صبا شنید که وعده ایی می داد

که مرده است دلی که نگیرد، ز عشق جان

کنون هوای زنده دلان روشن گشته به عشق

هوای عاشقی است که ز عشق گیرد جان

مستی می عشق چون به جان عاشقی افتاد    

خواری کجاست، مستی کو، تا بگیرد جان

بگیر باده ز دستم که شرح دهم، شرح عشق   

 شرح هزار باده در تاک مانده، که گیرد جان

در معبد عشق بجوی رمز ماندگاری را

که معبدی نمانده، جز که گیرد به عشق جان

اول شهریور  1397

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
0 Comment 2309 Views
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آخرین‌ها از  مصطفی مصطفوی