چاپ کردن این صفحه

خدا حافظ جمهوری، سلام بر حکومت اسلامی !

05 خرداد 1400
Author :  
وقتی دمکراسی از بین رفت، وزنه عده کمی بر تمام ملت می چربد

"این یک دیکتاتوری است که انسان بخواهد آن چیزی را که خودش فکر کرده است، دیگران از او بی جهت قبول بکنند. یک وقت یک آدم مُنْصِفی است که می گوید بیایید بنشینیم با هم صحبت کنیم، بدانیم حرف شما درست است، یا حرف من درست است. یک وقت این طور است که در روحش چون یک دیکتاتوری هست و خودش آگاه نیست، می خواهد که آن مطلبی را که می فهمد به همه تحمیل کند و دیگران را وادار کند به اینکه قبول بکنند. از اینجا شروع می شود... اول هم خودش ناآگاه است از مطلب، نمی داند که این رویّه رویّه دیکتاتوری است؛ خیال می کند که رویّه رویّه انسانی و اسلامی است."   (صحیفه امام، ج‏14، ص: 91)

"دموکراسی، نه به معنای حاکمیت مردم است، نه حاکمیت اکثریت.  مردم یا اکثریت هیچ وقت حکومت نکرده‌اند. مبنا و معیار دیگری نیاز است. آنچه دموکراسی را دموکراسی می‌کند، توانایی و حقِ عزلِ حاکمان است از سوی مردم، بدون خونریزی و براندازی. آنچه دیکتاتوری را دیکتاتوری می‌کند، بی‌نصیب ماندن مردم از این توان و حق است مگر با انقلاب و سرنگونی. دموکراسی این سؤال افلاطونی را که «چه‌کس باید حکومت کند؟»، کنار می‌زند و به جای آن می‌پرسد «چگونه باید حکومت کرد؟» چنان باید حکومت کرد که شرورترین و رذل‌ترین حاکم را بتوان پایین آورد."  کارل پوپر

دیروز که با چینش رقبای آقای سید ابراهیم رییسی در انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ماه آینده، توسط "شورای نگهبان قانون اساسی جمهوری اسلامی" مواجه شدم، آه از نهادم بر آمد، و تنها چیزی که توانستم بگویم، خدا حافظ جمهوری! و این که باید سلام گفت بر طلیعه دوره ایی که آن را باید آغاز "حکومت اسلامی" اش نامید، که سابق بر این و اکنون بر کشورهای اسلامی حاکم است، یک نوع بازگشت، از "جمهوری اسلامی" به نظام حکومت اسلامی.

 این کار و روندی که شورای نگهبان در پیش گرفته و به مرور نهادینه و شبه قانونی اش هم کرده است، دیگر حتی "احراز صلاحیت" هم نیست، بلکه پا را از این هم فراتر نهاده و بی توجه به صلاحیت افراد، از بین کسانی که جرات کردند در چنین صحنه رسوا کننده ایی حاضر شوند، انتخاب می کند و صحنه رقابت را با هم جناحی های سیاسی و حزبی خودی می چیند، درست مثل آنچه در انتخابات مجلس قبلی نیز و... رقم خورد، که گویا طعم و مزه خوبی را برای دهان مهندسان آن صحنه داشته، که با خانه نشین کردن عده زیادی از مردم، و در عدم حضور آنان در پای صندوق های رای، با تعدادی رای اندک، کسانی را که می خواستند، بر کرسی های سبز قانون گذاری چیدند، و اکنون، با کسب شیرینی آن به ظاهر موفقیت، در آن پروژه ویران کننده دمکراسی و جمهوریت، همان الگو را برای انتخابات ریاست جمهوری این خرداد نیز، قصد پیاده سازی و تکرار دارند.

این یعنی شکستن پاهای افلیج وجه جمهوریت در نظام "جمهوری اسلامی"، که در روندی سه دهه ایی هر روز لاغر و لاغرتر شد، و امروز این پاهای نحیف نیز، کاملا شکسته و خرد گردید، در این دوره شورای نگهبان علاوه بر قانون گذاری و صدور بخشنامه به وزارت کشور در مورد استاندارد ثبت نام شونده ها و کاندیداها، و تعیین مصادیق کسانی که می توانند، ثبت نام کنند، از یک نهاد ناظر به یک نهاد تصمیم ساز، تصمیم گیر و حتی مجری تبدیل شد، تا از بین کسانی که در این صحنه، جرات حضور یافته اند و آمدند، و آبروی خود را به قمار این خطر بزرگ گذاشتند، و ثبت نام کردند، به طور کاملا روشن، دست به گزینش لیستی بزند، که نتیجه انتخابات پیش از آوردن صندوق های رای به مساجد، از هم اکنون مشخص باشد. جای تاسف بسیار دارد، که اگر چنین می خواست بشود، چرا باید این ملت صدها هزار شهید می دادند، و انقلابی به بزرگی انقلاب 1357 را به کشور و اقتصاد و سیاست خود تحمیل می کردند.

 واقعا از این قانون اساسی که ثمره آن همه خون بود، چه چیزی به نفع مردم و حاکمیت آنان بیرون آمده است، چه مقدار مردم ایران بر سرونوشت خود مسلط شده اند، آیا می توانند خیابانی را به نام یکی از مفاخر موسیقی خود نام گذاری کنند، می توانند برای قهرمان ملی شدن صنعت نفت خود مراسمی از سر تجلیل برگزار کنند، می توانند به گران شدن چند برابر یک کالا به اعتراض برخیزند، آیا می توانند تقاضای آزادی زندانی را بدهند که احساس می کنند برای احقاق حق آنان مبارزه مسالمت جویانه کرده، و گیرم قانونی هم در زندان است؟! و...

واقعا به نظر می رسد که باید این قانون اساسی را به کناری نهاد، و بدون یک خط قانون، شاید کشور بهتر از این حکمرانی می شود، و با فصل الخطاب قرار دادن منویات دل یکی از ما، به حتم کشور از این که هست بهتر هدایت خواهد شد و... چرا که از این قانون که باید پاسدار منابع و اهرم های قدرت و حقوق مردم در برابر حاکمیت بر کرسی نشسته باشد، چیزی به نفع جمهوریت و جمهور مردم ایران بیرون نمی آید، و انسداد به حدی است که، راه های اعمال قدرت مردم از طروق قانونی، مسالمت جویانه و مکانیسم های مندرج در اصول قانون اساسی، تقریبا متمایل به صفر شده است.

هر چند عده ایی معتقدند، که حتی اگر بهترین کاندیداها هم تایید صلاحیت می شدند، چینش قدرت در کشور به مرحله ایی از تغییر رسیده است که، در نهایت هم فرد منتخب مردم، به یک نفر مثل دکتر حسن روحانی تبدیل می شود که، با یک رای بالای 24 میلیونی، بر کرسی ریاست جمهوری می نشیند، در حالیکه نه تنها ریاستی بر جمهور ایرانیان ندارد، و حتی بر همان "قوه اجرا"، هم توان و ابزار اعمال قدرت در جهت تغییر وضع مردم خود نداشته و ندارد؛ این است که در این مقطع به نظر می رسد باید بساط این انتخابات و سیستم های از این دست که ناظر بر وجه جمهوریت و اعمال قدرت مردم است را جمع کرد، زیرا در این صورت نهاد اصلی قدرت در کشور، با دست و بال بازتری می تواند عمل کند، لااقل در انتخاب افراد خود، برای تسخیر پست ها، دست بازتری داشته و عمل خواهد نمود، و در عین حال پاسخگوی وضع موجود نیز، خود خواهد بود؛

چرا که در این بساط معیوب، و افلیج جمهوریت، که آشکارا نهاد نگهبان قانون، از بندهای مسلم حقوق مردم در قانون اساسی عبور می کند، و مردم ابزاری برای توقف و حتی اعتراض به او را ندارند؛ این قانون شکنی توسط نگاهبانان قانون، تمام امید را از دل مردمی که، روزگاری با شعار "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" پا به میدان برخورداری از مواهب جمهوریت، و آزادی نهاده اند را، بر می کند، و نتیجه اش به مراتب بدتر از حاکمیت فردی خواهد بود. در صورت جمع کردن ظرفیت های قانونی جمهوریت، مردم ایران دیگر چشمداشتی هم از قانون و اجرای آن نداشته، تکلیف خود را در آن صورت دانسته، و خود را به موج تعیین سرنوشت، توسط هسته اصلی قدرت در کشور می سپارند و تمام.

به واقع عمل به همان شیوه خلفای اسلامی صدر اسلام، و یا حاکمیت هایی از نوع امپراتوری های رایج اسلامی، و یا حتی همین امارت های اسلامی که در دوره معاصر رایجند، بسیار بهتر و نتیجه بخش تر از این جمهوری که ما داریم، خواهد بود؛ مثل همین حاکمیت امارات متحده عربی، قطر، عربستان و جمیع کشورهای دیگر اسلامی، به خصوص در حوزه خلیج فارس، که لااقل در کسب حقوق اقتصادی، فرهنگی، منافع ملی و... از ما موفق ترند، در چنین حکمرانی هایی تکلیف مردم روشن است، که برای نظام خود دیگر لازم نیست خونی بدهند، و حاکمان عرفی و خاندانی حکومت می کنند و در نهایت دیگر ربطی به خدا و دین ندارند و به کار خود می رسند، و چشمی به قدرت نداشته، حکومت را به اهل قدرت سپرده، در زندگی دنیایی خود غرقند.

این که نمی شود در قانون اساسی، قانونا، شرعا و عرفا به مردم قدرت و حق تعیین سرنوشت داد، و در راه تحقق آن این گونه موانع معظمی، مثل شورای نگهبان نهاد، که عملا همه نهادهای قانونی در این مسیر را، تحت الشعاع تفسیر و تفکر خود قرار دهند، و انتخابات برای تعیین نمایندگان مردم در حاکمیت را، از اولیه ترین استاندارد های نوع جمهوری، تهی کرده، و به عنوان مثال مجلسی که باید مملو از "عصاره های فضایل ملت" باشند، در دست کسانی قرار گیرد که تشت رسوایی سو استفاده آنان از منصب و بیت المال گوش فلک را کر کرده است، و حالا بخواهیم رئیس جمهور نیز از بین خواص و خودی های آنان انتخاب شود.

این بزرگترین خیانت در حق تمام ملت ایران و آنانی است که سال ها برای آزادی [1] و استقرار نوع حاکمیت جمهوری در کشور مبارزه کردند و جان در طبق اخلاص نهادند و خانه و خاندان و فرزندان شان به تاراج تیغ جلاد رفت و در زندان ها شکنجه و شهید شدند، تیرباران و نیست و نابود شدند، به حصر و تبعید رفتند و...، تا این ملت در جایگاه واقعی خود بنشینند، و از دیکتاتوری [2] و زورگویی ها، رها شوند، و حق تعیین سرنوشت بدست آورند، و به قول بنیانگذار ج.ا.ایران "میزان رای ملت باشد"، حاکمان آقایی بر مردم نکنند، و مردم "ولی نعمت" [3] حاکمان خود باشند، و ولی فقیه خود را "خدمتگذار" [4] ملت بداند، نه این که آقا و سرور آنان، و...

Click to enlarge image Democracy.PNG

آیا قدرتی برای کسی هست که تو را از این صندلی مادام العمر بردارد

[1] - امام خواست مردم مسلمان را برقراری عدالت و آزادی می‌داند و می‌فرمایند: "توده ما توده مسلمان است. تعلیمات اسلامی همان طوری که در روحانیت هست، آنها به مردم هم تعلیم کردند. و تمام این مسائل اسلامی که بر مبنای عدالت است و بر مبنای آزادی است و بر مبنای اختیار مردم است و بر مبنای آن چیزهای متعالی است، در اسلام هست، و مردم هم او را دارند".

[2] - "اینها نمی دانند که حکومت اسلامی می آید برای اینکه دیکتاتوری نباشد". "آن روزی که شما احساس کردید که می‌خواهید فشار به مردم بیاورید بدانید که دیکتاتور دارید می‌شوید. بدانید که مردم معلوم می‌شود از شما رو برگردانده‌اند". "دیکتاتوری در اسلام محکوم است". "ایران در دست من نیست، در دست ملت است. و ملت هم کسی که خدمتگزار باشد و مصالحشان را بخواهد، با آزادی مطلق، به او ممکن است رو بیاورد". "به همان ترتیبی که در همه جای دنیا هست آنها [مردم] می‌توانند وکیل انتخاب کنند. وکیل می‌تواند به حسب آن چیزی که ملت به او اعطا کرده، دولت را تصویب کند یا رد بکند. رئیس جمهور را خود مردم تعیین بکنند. همه اینها با دست خود مردم هست و خودشان می‌توانند انجام بدهند". "آن رژیمی که ما می‌خواهیم، آن رژیمی است که ملت ما دنبالش هستند، دیکتاتوری در آن معصیت بزرگ است. و فاشیستی از معاصی بزرگ است پیش ملت ما". "اینها (مردم) احساس کرده‌اند که روی مصالح آنها عمل می‌کنیم. احساس کرده‌اند که ما نمی‌خواهیم ظلم بکنیم. به آنها نمی‌خواهیم ظلم بکنیم. آنها را نمی‌خواهیم به زور وادار بکنیم به یک کاری. این احساس که آنها از اسلام دارند و این احساس هم دارند که ما همان تبع اسلام هستیم و مطابق احکام اسلام عمل می‌کنیم. این دو احساس در مردم هست. یکی اینکه اسلام را می‌دانند که رژیمی است که عدالت در آن هست. و ما را هم می‌دانند که ما تابع یک رژیمی هستیم که عدالت هست. و ما می‌خواهیم اجرا کنیم عدالت را. از این جهت است این احساسات. نه یک تعصب خشکی باشد بدون منطق، بدون مبنا. و من اصلًا هیچ خطری در این، احساس نخواهم کرد".

[3] - "محرومان ولی نعمت ما هستند". "پیروزی را برای ما و شما اینها به دست آوردند و اینها ولی نعمت ما هستند. و ما باید این معنا را در قلبمان احساس کنیم که با این ولی نعمت‌های خودمان رفتاری بکنیم که خدا از آن رفتار راضی باشد".  "در خدمت گزاری به مستضعفان و محرومان که نور چشمان ما و ولی نعمت همه هستند، فروگذاری نکنید".

[4] -  "پیغمبر اکرم خدمتگزار مردم‏ بود با اینکه مقامش آن بود". "اگر به من بگویند خدمتگزار، بهتر از این است که بگویند رهبر.‏‎ ‎‏رهبری مطرح نیست، خدمتگزاری مطرح است".

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آخرین‌ها از  مصطفی مصطفوی