قرار دیداری امیدآفرین، سرانجام بختک امریکاستیزی و غربستیزی بیمارگونه
22 فروردین 1404) آیا دیدار (شنبه 23 فروردین 1404) بین نمایندگان ایران و امریکا، به دههها پرداخت هزینههای خسارت غربستیزی و امریکاستیزی بیمارگونهایی که در تن ایران و ایرانیان کاشته و تزریق کرده اند، پایان خواهد داد؟! تنفر بیمارگونهای از غرب و امریکا که کم کم سیاست نسبتا اصولی «نه شرقی، نه غربی» بازمانده از انقلاب 57 را به حاشیه محو شدگی برد، و ایران را به دامن شرق متجاوز و جنایتکار انداخت، و ما را با دشمن آزادی و تمامیت ارضی کشورمان همراه و همقدم کرد، تا جایی که به رغم چشیدن مزه تجاوز به خاک…
ادامه مطلب
فروردين 23, 1404
79
فکر فرار! در اضطرابی بزرگ، وامانده و مقهور، تهور رفتن ندارم
گاه فکر فرار از این زندان ذهن و روانم را به خود مشغول میکند، گویا دلم گاه از یاد میبرد که برای بقا و استواریاش چهها کردند و کردیم، یادش میرود در این زندان زاده شدم، زندگی کردم، با فضای تنگش خو گرفتم، اصلا رفتن به فضایی بزرگتر از آن خوفناکم میکند! اضطراب جانم را فرا میگیرد! چراکه با تک تک میلههای فولادیاش انس گرفتهام؛ برای وجود هر کدامشان هزار فلسفهی وجود شنیدهام، و در ذهنم فلسفهها برای وجودشان بافتهام. عزیزترینهایم پشت همین میلهها زیستند، مردند، و دفن شدهاند، گوشه گوشهی این…
ادامه مطلب
فروردين 22, 1404
80
بازیخوردگان شب
برخاستم، تا که ز مُوجم شَود خراب، آن خانه که بر موجِ شب استوار بود، آن خانه گَشت خرابُ، وَز خرابی بُرون نَشُد، ویرانه گَشت نمایان، ظُلمت نشین شدم، یک بار فرصت عمری گرفتم از خالق، یک عمر به بازیِ طراری چنین شدم، عمری بِرفت تا که نِشانَم آتشِ جنگی، آن مانده اش بِرفت، تا تدارک جَنگی دِگر کنم، عمری نماند تا که بِسازم خرابی اش، ویران شُدَست زندگی، ویران نشین شدم، جنگی بهانه شد، تا که یراقِ جنگی دِگر کنم، عمری بِرفت تا که به بُرَنده تیغ شَوَم حریف، بر آن حریف که یک قدم از من، هماره پیش، تیغی بهانه شد…
ادامه مطلب
جناب پزشکیان! در فرهنگ ایرانی فقر و فقیرانه زیستن ارزش نیست، آنرا ترویج نکنید
18 فروردین 1404 در میان هیاهوی فشار تحریمهای حداکثری دونالد ترامپ، که ارزش پول ملی ایران را به پایینترین مرزهای ممکن خود، تا کنون پایین کشیده، و بدین ترتیب مردم ایران را به صورت جمعی به دامن فقر و نداری سرازیر نموده است، و در هنگامهایی که شمشیر دامکلوس بمب افکنهای پهن پیکر امریکایی بر سر منطقه پاندولوار در حرکتند و پیام رئیس جمهور زیاده خواه امریکا را که دنیا و از جمله کشورمان را به جنگهای وسیع اقتصادی، نظامی و... و با شرایطی مبنی بر یا تسلیم و یا ویرانی مواجه کرده است و در این مسیر…
ادامه مطلب
ضد ملی ترین عناصر در تاریخ موجودیت ایران
نفوذ و حضور نیروهای مزدور و وابسته به بلوک شرق و شوروی سابق (حزب توده، سازمان چریکهای فدایی خلق و...) در روند وقوع و پیشبرد نهضت ملی شدن صنعت نفت و بعد از آن در روند انقلاب 57، باعث نتایج تلخ و دردناکی در روند توسعه و حرکت ایرانیان در مسیر درست تاریخی خود گردید، و نیروهای زیادی از ما را به باد داد. یک فقره از خسارات این حضور، که پس از پیروزی انقلاب ضد استبدادی 57 رخ نمود، اینکه دو کشور ایران و امریکا که تا پیش از این، دو همپیمان و همکار و همیار تلقی میشدند، اگر نگوییم به دو دشمن، به دو رقیب…
ادامه مطلب
درد و خوف و هراس بند و بندگی
کاش واژه هایی بودند، تا در چینش خود، از بیم و رنجِ بند شدن، و حال دلِ بندیان به شایستگی بگویند، و این گنجایش را داشته، تا نگاره ای از تلخی به بندگی کشیدن آدمها را به چشمها کِشند. گاه با خود میاندیشم که شاید این تنها دردِ زخمِ دل بند شدگان است که حس دردناک زنجیرها را در خود دارد، که این نیز تنها برای آنانست که آشکار و پیداست، و تنها آنانند که میدانند بند و بندشدگی، چقدر توان فرسا و روح فرساست، و واژهها هرگز شاید نتوانند ژرفای سوزناک، و خشم نهفته، و اما شعله ورِ دلِ بندیان را بیان دارند.…
ادامه مطلب
بوی نوروز در آمیخته با بوی جنگ، به استقبال سال 1404می رویم
بوی بهار و نو شدن در هنگامهی نوروز باستانی، از فضای طبیعت ایران به مشام میرسد، و هر زندهجان از گیاه، حیوان و آدمی را مست خود میکند و به رقصِ زایشی دوباره میآورد. گیاهان و جانوران به کنارِ از آنچه که آدمیان بر سر خود و دنیای پیرامون خود میآورند، سرمست از شراب زایش و زندگیِ دوبارهاند، و ما هم باید به سانِ هزاران سال تاریخ تمدنی خود، بر بزرگداشت این عیدگاهِ شادمانی، شاد و شادکام بوده، و شادی پراکنیم. اما وضع ایران و منطقه ما در سال 1403، و پیش از آن، چنان اسفبار و خونین بود و هست، و چنان در…
ادامه مطلب
اسفند 25, 1403
155
وول خوردن میان مردگان
در این مُرده شورخانه میجُنبد تَنی چرا که در این مرگِ دمادم، آشوبی توانفرسا، بیقرارش میکند تن به رفتن نمیدهد، این تنِ ناکام میخواست نقطهای باشد معنایی بسازد نوری بیفروزد چراغی باشد در راه اما خود، رها میانِ بیکرانِ فرار از عدم، گُم شد، از این سو بدان سو، دَوان پی معنا، به هر سوراخ سَرَک کِشیدَست او، تاکه شاید روزنهای به بود و باش بیابد، اما آه! به هر نسیم و بادی که رو کرد، این خارها بودند، که در چشمهایش فرو رفتند، خسته از این همه پوچی، این همه ویرانی، تشنهام به بیداری، یا که دفن شدن، و…
ادامه مطلب
قسم به باران، و ساقههای سرمست، و ریشههای رونده
قسم به باران، آنگاه که ساقهها را سرمست از خود میکند، تا به ریشهها ندای حرکت و جنبش دهند. قسم به باران، آنگاه که در پَس خود، آفتابی روشن و دلپذیر، در بهاری زیبا را به ارمغان میآورد. قسم به باران، آنگاه که به خاک خشکیدهی ما میبارد، و بر دانهها شیپورِ رویشی دوباره مینوازد. قسم به باران، آنگاه که روح زندگی بر زمین خشکیده و یخزدهی ما دمید، به سان ایزد یکتا، که روح در خاک دمید، و معجزهی جنایت – خوبی را آفرید، که حتی فرشتگانش هم بر این خلقتِ او به فغان و اعتراض درآمدند! قسم به باران،…
ادامه مطلب
فرزانگی در حکمرانی، پیروزی ترکیه در عدم اعدام عبدالله اوجلان، شکیبایی خردمندانه
روند پیروزیهای پیاپی رهبری ترکیه در راهبری کشور و مردم خود به سمت توسعه و پیشرفت، در پهنههای داخلی، منطقهای و جهانی، نشان میدهد راهبردهای آنان، آموزههای خوبی را برای رهبران ایران در خود دارد. چراکه فرزانگی در برخورد آنان با مسایل داخلی و جهانی…
.